چکیده:
مالیات سالم ترین منبع مالی برای سرمایه گذاری های زیربنایی و محرکی مهم برای رشد و توسعه اقتصادی میباشد. میزان درآمدهای داخلی دولت ها تا حد زیادی به توان و کارایی نظام مالیاتی آنها ارتباط دارد. از آنجا که ارزش و اهمیت مالیات ها در سیستم های مالیاتی در طول زمان خود به خود تغییر میکند همیشه اصلاح و تغییر نظام های مالیاتی ضروری است . کاربرد تئوری مجموعه های فازی در مسائل تصمیم گیری یکی از مهم ترین و کارامدترین کاربردهای این تئوری در مقایسه با تئوری مجموعه های کلاسیک میباشد، چراکه مسائل تصمیم گیری بیش از هر مسئله دیگر وابسته به ذهن و دانش بشر میباشند، به این دلیل در این مقاله از منطق فازی جهت رتبه بندی نظام های مالیاتی استفاده شده است . یافته های مقاله بر این امر دلالت دارند که مطلوبیت نظام مالیات بر ارزش افزوده با اختلاف بسیار زیادی از مطلوبیت نظام های مالیات بر واردات ، مالیات بر دارایی، مالیات بر درآمد و مالیات بر مصرف و فروش بالاتر است . پس از مطلوبیت نظام مالیات بر ارزش افزوده به ترتیب مطلوبیت نظام های مالیات بر واردات ، مالیات بر درآمد، مالیات بر مصرف و فروش و مالیات بر دارایی قرار میگیرند.
Taxes، are healthiest source of funds for infrastructure investments and an important stimulus for economic growth and development. Revenues of local government’s substantially relate to the power and efficiency of the tax system Since the tax value of tax system over time، spontaneously changes in the passage of time، tax reforms and regime changes are always necessary. Using of fuzzy sets in decision problems is one of the most important applications of this theory in comparison to classical set theory. The reason is that decision making problems considerably relate to human mind and knowledge. Therefore، in this paper، the fuzzy logic is used for ranking the tax systems. The findings indicate that VAT systemic substantially more favorable than import tax، Property taxes، Income Taxes sale and consumption taxes further، the import tax، Income tax، Taxes on consumption and sale And property taxes are respectively in the next levels.
خلاصه ماشینی:
کاربرد تئوري مجموعه هاي فازي در مسائل تصميم گيري يکي از مهم ترين و کارامدترين کاربردهاي اين تئوري در مقايسه با تئوري مجموعه هاي کلاسيک ميباشد، چراکه مسائل تصميم گيري بيش از هر مسئله ديگر وابسته به ذهن و دانش بشر ميباشند، به اين دليل در اين مقاله از منطق فازي جهت رتبه بندي نظام هاي مالياتي استفاده شده است .
هدف مطالعه حاضر اين است که نظام هاي مختلف مالياتي را با توجه به کارايي آنها در تأمين اهداف از پيش تعيين شده رتبه بندي نمايد، زيرا مسائل تصميم گيري بيش از هر مسئله ديگر وابسته به ذهن و دانش بشر ميباشند.
در اين مقاله از مدل تصميم گيري چند معياره فازي جهت رتبه بندي نظام هاي مالياتي استفاده شده است .
نتايج تحقيقات آنها نشان ميدهد اگر ماليات بر ارزش افزوده جايگزين ساير ماليات هاي غيرمستقيم شود اين نرخ معمولاً کمتر از ٢٠ درصد مخارج مصرفي داخلي ناخالص ميباشد و دولت براي گسترش پايه مالياتي و پذيرش آن از سوي مردم ميبايست سياست هاي محکم تري را اعمال نمايد و براي گرفتن نتيجه بهتر ميبايست منابع را در راه اصلاح نظام مالياتي به کار گرفت .
مطالعات گسترده اي با استفاده از روش تصميم گيري چند معياره فازي صورت گرفته است که ميتوان براي اختصار به مطالعات رجايي و حضرتي (١٣٨٧)، آق داغي و ابراهيمي (١٣٨٩)، کرميراويز و جهانشاهي (١٣٩٠)، فرقاني (١٣٩١) و صفايي و همکاران (١٣٩١) در اين زمينه اشاره نمود.