چکیده:
در ادبیات کهن فارسی آثاری وجود دارد که به دلیل قدمت تاریخی و وجود نسخههای متعدد از آنها، ضروری است نسخه اصل و صحیح آن آثار مشخص شود. از آنجا که آثار کهن وظیفه انتقال دانش و فرهنگ را بر عهدهدارند، تعیین نسخه صحیح این آثار اهمیتی ویژه مییابد. در روشهای معمول از طریق مقایسهنسخههای گوناگون با یکدیگر(نسخهشناسی) و همچنین بررسی سبک اثر (سبکشناسی) تلاش میشود نسخه اصل مشخص شود. در این روشهایعموما کیفی بیشتر عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی آن دوره مد نظر قرار میگیرند. در دهههای اخیر، روشهایی برای تعیین مؤلف متون مورد استفاده قرار گرفتهاند که کمی بوده است و در آنها تنها عوامل زبانی مورد توجه قرار می گیرد. بدیهی است که استفاده از این روشها به نتایجی دور از هرگونه تفسیر و تأویلمنجر خواهد شد. در این پژوهش روشی کمی برای شناسایی مؤلف ملحقات تذکره الاولیاء به کار گرفته شده است. انتساب بخش ملحقات به عطار به دلایلی مورد تردید است.در پژوهش حاضر، ساختارهای نحوی قسمت هایی از دو بخش اصلی و ملحقات این اثر استخراج، توصیف و سپس مورد مقایسه قرار گرفته است و نتایج به دست آمده از طریق آزمون آماری chi square تحلیل شدند. براساس یافتههای این پژوهش نسبت بخشهای الحاقی به عطار مورد تایید قرار نگرفت.
In old Persian literature، there are works which due to the oldness and existence of several versions، it is necessary for the original version to be specified. Since these works are a means of transferring knowledge and culture، designation of their original version will attain special significance. In usual methods، decisions about original version are made through the comparison of several versions (codicology) and also the study of the style of the works (stylistics). These methods take into account linguistic factors including structural، stylistic، semantic، and handwriting as well as historical factors. In recent decades، new quantitative methods which concentrate just on linguistic factors were created. Furthermore، the use of these methods will make decisions making free from personal views and interpretations. This study employs a quantitative method for author identification of appendices of Tadhkirat al-Awliya، for which there are doubts concerning their attribution to Attar. In this study، syntactic structures of two parts، the original one and the doubtful one ( Molhaghat )، were extracted; then their frequencies were compared and analyzed through chi-square statistics. Based on the results، these parts ie. Molhaghat cannot be attributed to Attar.
خلاصه ماشینی:
بهعلاوه اهمیت دیگر فن تصحیح متون از آنجاست که «مقدمهای برای هرگونه ارزیابی انتقادی است» (دیچز، 1336: 502)و اصولا هرگونه نقادی در متون ادبی، وابسته به وجود متنی درست و معتبر است؛ زیرا منتقد باید اطمینان حاصل کند که به بررسی همان اثری میپردازد که اصالتا از زیر دست صاحب اثر بیرون آمده است (امامی، 1377: 103به نقل ازنیکوبخت و رنجبران، 1387: 132) تفاوت نسخههای خطی آثار کهن گاه جزئی و شامل چند واژه یا جمله است و گاه کلیتر و در وجود یا عدم بخشهایی در نسخ گوناگون است.
در حقیقت نثر مرسل صورت مکتوب زبان گفتاری است بدون عنایت به هنرورزیهای ادبی که بعدها مرسوم شد» (شمیسا،1375: ک) و به همین دلیل این نوع نثر در متون تاریخی برای بررسی های نحوی نسبت به دیگر انواع نثر مناسب تر به نظر می رسند.
روش انجام پژوهش بررسی زمانی کیفی خواهد بود که ویژگیهای یک متن شناسایی و سپس به عنوان مشخصههای یک مؤلف ارائه میشوند اما زمانی که این ویژگیها شناسایی و سپس به روشی خاص مثلا برای تعیین فراوانی نسبی وقوع آنها در مجموعهای از متون اندازهگیری شوند، بررسی کمی است (مک منامین، 2002: 76).
این موضوع نیز خود میتواند یکی دیگر از عواملی باشد که سبب به وجود آمدن تفاوت میان بخشهای اصلی تذکره الاولیاء گشته است.
متونی که پیش از این با روش حاضر ارزیابی گشتهاند، به طور خاص توسط خود اشخاص نگاشته شده و برای نگارش مستقیما از منابع دیگری بهره گرفته نشده است زیرا همانگونه که ذکر شد، استفاده از متون دیگر در نگارش بر سبک زبانی مؤثر است و در نتیجه سبب ایجاد تفاوت میان متنهای نوشته شده توسط یک مؤلف واحد خواهد شد.