چکیده:
استنباط اصول و روش های تعامل با دیگری براساس مبانی انسان شناختی مکتب اسلام، هدف اصلی مقاله حاضر است و برای نیل به این هدف، روش استنتاج منطقی مورد استفاده قرار گرفته است. درباره موضوع تعامل با دیگری، تاکنون رویکردهای مختلفی از قبیل رویکرد جامعه مدنی، دیگرگرایی لویناس و عدم خشونت معنوی به منصه ظهور رسیده اند. در مقابل این رویکردها، رویکرد دیگرگرایی اعتدالی براساس آموزه های اسلام قابل طرح است. سوال این است که آیا با نظر به رویکرد دیگرگرایی اعتدالی و مبانی انسان شناختی مکتب اسلام می توان اصول و روش های متفاوتی را برای چگونگی ارتباط با سایرین استنباط نمود؟ به منظور پاسخ به این سوال، ابتدا مبانی انسان شناختی اسلام براساس قرآن کریم و تفسیر المیزان مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس براساس آن، اصول و روش هایی برای چگونگی تعامل مناسب با دیگری ارائه شده است. برخی از مبانی انسان شناختی مکتب اسلام عبارت اند از کرامت رحمانیه، حب ذات متعالی و عقلانیت. همچنین برخی از اصول و روش های تعامل با دیگری عبارت اند از تکریم انسان، گفتگو، نوع دوستی، بخشایش درحین قدرت، داشتن سعه صدر برای گفتگو، داشتن رقت قلب و دوری از خشونت.
The main objective of the present paper is to study the principles and methods of interaction with the other on the basis of anthropological fundamentals of Islam for which logical induction method has been used. There are many approaches to the issue of interaction with others، including civil society، Emmanuel Levinas’s otherism، and spiritual non-violence. In contrast، one may introduce moderate otherism on the basis of Islamic teachings. The question that is raised here is: is it possible to offer different principles and methods for interaction with others on the basis of moderate otherism and anthropological fundamentals of Islam? In order to provide answer to this question، in the first place، anthropological fundamentals of Islam have been discussed based on the holy Quran and its exegesis (Al-Mizan) and some principles and methods have been inferred for suitable interaction with others. Some of the anthropological fundamentals of Islam are: merciful dignity، transcendental love of the Almighty، and rationality. Also some of the principles and methods for interaction with others are: dignifying of human beings، dialogue، philanthropy، forgiveness while in power، open-mindedness in dialogue، having mercy and avoiding violence.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر آنچه بيان شد، ويژگي هاي فکري گروه هاي تکفيري نيز در تداوم خشونت سنتي مؤثر هستند که براساس نظر محققان ، بعضي از مشخصه هاي فکري گروه هاي تکفيري عبارت اند از: عدم انعطاف پذيري ، مطلق گرايي ، احســاس برتري فکري و عملي نســبت به ديگران ، گمراه دانستن کساني که با ما همفکر نيســتند و رفتار ستيزه جويانه با آنها (دکمجيان ، ١٣٩٠: ٧٣-٧٠)، زبان به تکفير گشودن در حوزه انديشه (سجادي ، ١٣٨٨: ٣٢٩)، انحصار حقيقت نزد خود، عدم توجه به عقلانيت ، سخت گيري در حيطه عمل ، بدفهمي و کج فهمي همراه با سوءظن (الخشن ، ١٣٩٠: -١٣٨ ١٤٧)، خود حق پنداري ستيزه گرايانه ، روح قداست بخشي نسبت به دستاوردهاي کلامي و فقهي پيشينيان (رشيدي و شاه قلعه ، ١٣٩١: ٩٨)، شيعه ستيزي و ظاهرپرستي افراطي تحت عنوان عمل به سنت (محموديان ، ١٣٩١: ٩٧-٩٦)؛ که همه اين موارد موانع جدي در مسير اعتلاي صلح و دوستي بين مردم جهان ؛ اعم از مسلمانان و غيرمسلمانان محسوب مي شود.
در مقاله «بررسي و نقد مباني نظريه تساهل جان لاک » نوشته معصومي زارع و شبان نيا (١٣٩٠)، براي تعامل مبتني بر تساهل با ديگري ، بر نسبيت گرايي و عدم امکان دسترسي بــه حقيقت مطلق ، نگاه حداقلي به دين و تقليــل آن به زندگي فردي، حيات اخروي و عبادت خداوند و همچنين پذيرش سکولاريسم در عرصه سياسي تأکيد شده است .