چکیده:
این پژوهش با هدف یافتن نسبت دانش و مهارت و جایگاه دانش در مهارت آموزی انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خلا دانش در فرآیند مهارت آموزی و آموزش های عملی احساس می شود. اگر چه که سوابق تاریخی، این دو حیطه را مستقل از یکدیگر نشان می دهد، اما تعریف عمیق مفاهیم، موید پیوند میان دانش و مهارت است و مبنای این پیوستگی ریشه عقلانی آنهاست که در فلسفه ارسطو تبیین شده است. در این فلسفه عقل نظری به امور کلی پرداخته و مبنای دانش جزئی یا عقل عملی قرار می گیرد و راهنمای آن به سوی عمل می گردد. این دانش کلی به عنوان مبنا، نقش بستر و زمینه مهارت آموزی را ایفا می کند و شامل فلسفه فناوری، نوع نگاه انسان به طبیعت و نحوه تعامل با آن و نسبت انسان با تولید است. بنابر نظر هایدگر، این فلسفه در دوره مدرن مبتنی بر تعرض بر طبیعت و نگاه ابزاری به فناوری است. دانش عملی (فن و هنر) در یونان، هماهنگی و تحقق قابلیت های اشیاء بود؛ اما هایدگر آن را نوعی انکشاف حقیقت و به حضور آوردن تولید می داند. پیامد ماهیت تعرضی فناوری امروز به طبیعت، تخریب محیط زیست و آسیب به تولید می باشد.
This research aims to find out the relationship between knowledge and skill and role of knowledge in learning the skills. The findings of this research indicate that there is a knowledge gap in the process of skill learning and practical training. Although according to historical evidences the two are independent from each other، a more precise definition of the concepts would acknowledge a tie between knowledge and skill. The basis of this connection is their rational root which was explained in Aristotle’s philosophy. In his philosophy، theoretical reason deals with general issues and becomes a basis for particular knowledge or practical reason، leading it towards practice. This general knowledge، as a basis، plays the role of a ground or context for skill learning and includes philosophy of technology، man’s approach to the nature، his interaction with it and man’s relation with production. According to Heidegger، this philosophy in modern age is based on destruction of nature and instrumental approach to technology. Practical knowledge (technique and art) in Greece was harmony and realization of capabilities of things; but Heidegger considers it a kind of exploration of the truth and presentation of production. The consequence of aggressive essence of technology against the nature is destruction of environment and harming the production.
خلاصه ماشینی:
اين دانش کلي به عنوان مبنا، نقش بستر و زمينه مهارت آموزي را ايفا مي کند و شامل فلسفه فناوري ، نوع نگاه انسان به طبيعت و نحوه تعامل با آن و نسبت انسان با توليد است .
شاهد ديگر اين نکته نظر متخصصان تعليم و تربيت است که معتقدند کارگران نيز همچون مديران به توانايي هايي مانند حل مسئله ، تصميم گيري و مسئوليت پذيري نياز دارند، به همين دليل فارغ التحصيلان آموزش حرفه اي بايد آن گونه تربيت شده باشند که در محيط کار نه به عنوان ابزار توليد، بلکه به منزله استفاده کنندگان هوشمند ابزارهاي توليد به کار گرفته شوند.
در حقيقت اين فلسفه از سويي نوع مواجهه انسان با طبيعت و نحوه رفتار با آن را تعريف مي کند و از سوي ديگر چگونگي ارزش گذاري انسان را نسبت به مهارت ، محصول توليدشده و نيز تصوير فرد را از منظر حرفه و خدماتي که به جامعه انســاني ارائه مي دهد، آشکار مي ســازد.
زيرا از يک سو، وارداتي و تقليدي بودن نظام آموزشي [و نيز نظام آموزش هاي فني و حرفه اي ] موجب شده که اصولا مسائل نظري و فلســفي کمتر مورد توجه قرار گيرد (زيباکلام ، ١٣٧٨) و لذا جهت گيري تربيت حرفه اي ، ســهم دانش نظــري و عملي در آن و نيز ارتباط آمــوزش عمومي و حرفه اي هيچ گاه مورد بررسي و دقت کافي قرار نگرفته است .
Programming Skill, Knowledge and Working Memory Among Professional Software Developers from an Investment Theory Perspective.