چکیده:
فراوانی حوادث ناشی از رانندگی غیر هنجارمند و هزینه های مرتبط با آن ، امروزه به عنـوان یکـی از مسـائل مهـم اجتمـاعی در جامعه ما مطرح است . اگرچه تا به حال تحقیقات پراکنده ای در مورد نتایج رانندگی غیر هنجارمنـد و هزینـه هـای ناشـی از آن صورت پذیرفته ، اما به نظر می رسد اصل موضوع که همان رفتار است به درستی مورد بررسی قرار نگرفته است . تمرکز بر روی تحلیل رانندگی غیر هنجارمند بـه عنـوان یـک رفتـار اجتمـاعی ، زمینـه هـایی را بـرای شناسـایی عوامـل ، توجیهات ، مشکلات و خطرات مربوط به آن فراهم می سازد. این مقاله پیشنهاد می کند که رفتار عاملان اجتمـاعی (راننـدگان ) و عدم کنترل درونی از مهم ترین جهاتی است که به طور بالقوه می تواند در تبیین رانندگی غیرهنجارمند موثر باشد. کنترل درونی را می توان به عنوان مکملی مهم و انکارناپذیر برای کنترل بیرونی دانست . به عبارتی دیگر، کنترل بیرونی هنگامی کارآمد خواهد بود که با کنترل درونی همراه باشد. درونی کردن قوانین و مقررات رانندگی و برقراری کنترل درونی در یـک فراگـرد دوطرفـه و مستمر انجام می گیرد، و به نظر می رسد که رانندگان در درونی کردن این هنجارها و به کاربستن آن یک گیرنـده و اجراکننـده صرف نبوده ، بلکه به طور فعال مشارکت می کنند. مقاله حاضر که دریافتی از یـک کـار تحقیـق کیفـی و مصـاحبه هـای عمیـق می باشد، در جست وجوی موانعی است که رانندگان در درونی کردن قوانین و مقررات رانندگی و برقراری کنتـرل درونـی بـا آن روبرو هستند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت عواملی نظیر نقص در فراگردهای اجتماعی شدن ، عدم رضایت شغلی ، عدم آگاهی نسبت به پیامدهای زیان بار تخلفات و موانع ارزشی ساختاری ، از جمله موانع جدی است کـه درونـی کـردن قـوانین و مقـررات رانندگی و به تبع آن برقراری کنترل درونی را با مشکل مواجه می سازد، و در نتیجه زمینه را برای رانندگی غیرهنجارمنـد مهیـا می سازد. بررسی عواملی که با رانندگی غیرهنجارمند مرتبط است ، می تواند پیشنهادهای موثری را برای رانندگان از یـک سـو و نهادهای قانونی و اجرایی از سوی دیگر مطرح سازد.
خلاصه ماشینی:
"عدم آگاهی موانع ارزشی از پیامدهای ساختاری تخلفات عدم اعتماد به رانندگی غیر عدم تحقق کارایی قوانین هنجارمند کنترل درونی رانند ی عدم رضایت مشارکت شغلی نقص در فراگردهای حداقلی اجتماعی شدن نمودار شماره (١): مدل نظری عوامل زمینه ساز رانندگی غیرهنجارمند قابل ذکر است که با توجه به نوع معرفت شناسی حاکم بر تحقیقات کیفی و با توجـه به عدم وجود نمونه معرف ، توضـیح روابـط بـه شـکل علـت و معلـولی میـان عوامـل شناسایی شده به معنایی که در تحقیقات کمی مطرح است ، مطرح نمی باشد.
(سلیمی و داوری ، ١٣٨٦: ٥٠٨) پر واضح است ، به هر اندازه کـه بـر تعـداد کارکنـان پلیس راهنمایی و رانندگی در سطح جـاده هـای کشـور افـزوده شـود و از امکانـات و فناوری های به روزتری هم استفاده شود و هر قدر هم کـه بـر روی اقـدامات تنبیهـی برای تخلفات رانندگی از قبیل تشدید نوع جریمه های تخلفات یـا افـزایش مبـالغ آن تأکید بیشتری صورت گیرد، پلیس راهنمایی و رانندگی نمی تواند کنترل بیرونی خود را در تمام موقعیت های مکـانی و زمـانی بـر راننـدگان اعمـال نمایـد، در ایـن گونـه موقعیت ها، عاملی که نقش مهم و اساسـی را بـازی مـی کنـد، میـزان درونـی شـدن مقررات و برقراری کنترل درونی در آن ها می باشد.
بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت عواملی چون نقص در فراگردهای اجتمـاعی شدن ، عدم اعتماد لازم در میان رانندگان نسبت بـه کـارایی قـوانین راننـدگی ، عـدم آگاهی از پیامدهای تخلفات ، عدم برخورداری از رضایت شغلی ، سطح پایین مشارکت و موانع ارزشی ساختاری ، از جمله موانـع جـدی اسـت کـه درونـی کـردن قـوانین و مقررات رانندگی و به تبع آن برقراری کنترل درونی را با مشکل مواجه می سازد و در نتیجه زمینه را برای رانندگی غیرهنجارمند مهیا می سازد."