خلاصه ماشینی:
با این وصف، مسائل بومی چگونه میتواند مطرح شود؟ دربارۀ مسئلۀ بومیشدن به نظرم میآید که اگر ما تحقیقات خوبی در محدودۀ فرهنگ و تمدنمان انجام دهیم، این تحقیقات دقیق خودبهخود یک نوع بومیسازی جامعهشناسی است.
در واقع، ما اینجا با یک مسئلۀ پیچیده سروکار داریم که بهآسانی حلشدنی نیست، و آن این است که جامعهشناسی اگر بخواهد کار مثبتی انجام بدهد، باید از تئوریهایی که در جهان هست استفاده کند و تا میتواند تئوریهای تشویقی به وجود آورد و با آنها کار کند؛ بنابراین، یک مسئلۀ مهم روش تحقیق است؛ اینکه ما روش تحقیق را کاملا تقلید میکنیم یا اینکه با نیازهایی که در جامعه وجود دارد انطباقش میدهیم؛ و مسئلۀ مهم دیگر نظریههاست؛ حال ما میخواهیم نظریۀ بومی داشته باشیم، در یک مقیاس کلی چارچوبهای نظری بومی نمیتوان داشت و این کار سادهای نیست.
ببینید، اگر ما تحقیق کنیم و از نتایج تحقیقمان، استنباطی را که دربارۀ ایران هست بیرون بکشیم، این وضعیت به وجود نمیآید، ولی وقتیکه ما چشموگوش خود را میبندیم و صرفا یک کار تقلیدی میکنیم، معلوم است که این کار بهدرد مملکت نمیخورد و مورد استفاده قرار نمیگیرد، ولی در حد کارهایی که مثلا روی عشایر، روستاها و جامعهشناسی شهری انجام شده است، هر چند با روش غربی بوده است، نمیشود گفت که فایدۀ عملی ندارد.
مسئلۀ دیگر این است که در خود کشورهای غربی هم این مسائل مطرح است؛ البته بومیشدن مطرح نیست، اما تئوریهایی که داده میشود مورد انتقاد قرار میگیرد، تصحیح میشود و براساس زمان و مکان روشهای مطلوبتری ارائه میشود؛ مثلا اگر بخواهد تحلیل جنگجهانی اول یا جنگجهانی دوم انجام بگیرد، نمیشود آن را بهصورت بومی تحلیل کرد.