چکیده:
در یکی از شمارههای پیشین فصلنامه نقد کتاب میراث، مقاله ای باعنوان «معرفی و نقد کتاب مصباحالارواح» منشر شد. این نقد را مسعود طالبی نوشته است و در آن ادعاها و استدلالهای فراوانی را بیان کرده تا مط البی را اثبات کند. در این مقاله ، سعی خواهیم کرد نشان دهیم بسیاری از استدلالها و ادعاهای نویسنده خدشه پذیر است و بالتبع ، نباید نتایجی که برپایه این استدلالها گرفته شده و دعاویای که در آن مقاله مط رح شدهاست را چندان جدی گرفت .
خلاصه ماشینی:
"ثانیا، معانی ارزشی ژرفنگر و ربانی و نورانی بر چه اساسی بر علم مورد نظر نویسنده بار شده است ؟ ثالثا، گستردگی جهان اسلام چه ربط ی به «تحقق نیافتن نگارش تاریخ عرفان اسلامی» دارد؟ رابعا، منظور از سامان دهینشدن منابع چیست ؟ باید چه اتفاقی بیفتد که بگوییم منابع سامان دهی شدهاند؟ خامسا، مگر اروپائیان و امریکاییها که این آثار را به یغما بردهاند کاری جز معرفی و تصحیح و صدالبته ، نگه داری صحیح و اصولی، این منابع کردهاند؟ نکند آن ها را سوزاندهاند یا خمیر کردهاند یا در پستو نگاه داشته اند و ما خبر نداریم ؟ سادسا، بر چه مبنایی بنیان گذار اصلی حروفیه «به غلط » فضل الله استرآبادی دانسته شده است ؟ سابعا، این «حقیقت » که «اگر کسی بخواهد با رجوع به منابع تاریخی و آن هم با اتکا به اظهارات صاحبان تراجم برای کشف ...
باوجود همه آن چه گفتیم ، دور از انصاف خواهد بود اگر یادآوری نکنیم مقاله آقای طالبی، به رغم همه نارساییها، مط الپ مفیدی هم داشته است که اگر چنین نبود، قط عا ارزش نقد را نداشت ؛ مط البی مانند: معرفی موجز و مفید مصباح الارواح؛ اشکالات بجایی که بر ویرایض و صورت کتاب وارد شده است ، مانند نبود نمایه یا اشتباهات نگارشی و صفحه آرایی؛ توضیحات مختصر و جالپ درباره مبانی معرفت شناسیک و هستیشناسانه فیثاغورس و اخوان الصفا و ابن عربی و البته بررسی بسیار مختصر آرای ارسط و در این باره؛ و نیز ارجاعاتی مفید که در برخی موارد، نه آن هایی که در این مقاله به عنوان ادعای بیدلیل و مدرک مورد نقد قرار گرفت ، ارائه شده است ."