چکیده:
توزیع مکانی جمعیت رابطه مستقیمی با شرایط مطلوب جغرافیایی و سطح توسعه دارد. چگونگی توزیع جمعیت در کشور از اساسی ترین عواملی است که سیاست گذاران برای کنترل جمعیت و جهت دادن به جابجایی های جمعیتی به آن توجه دارند. این موضوع با توجه به تغییرات اجتماعی سریع در کشورهای در حال توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار است . مقاله حاضر برآن است تا براساس یک الگوی نظری، با محور قرار دادن برنامه های اول تا پنجم توسعه ، سیاست های بازتوزیع جمعیت در دوره بعد از انقلاب را بطور اجمالی مورد مطالعه قرار دهد. در برنامه های توسعه ، ممانعت از مهاجرت روستا به شهر محور سیاست های آمایش جمعیت بوده است . آمار سرشماریهای کشور نشان می دهد که بعد از انقلاب، به تدریج نسبت جمعیت روستایی سیر نزولی پیدا کرده است . سیاستهایی که در جهت توسعه روستایی و یا پیشگیری از مهاجرت به شهر در برنامه های توسعه اتخاذ شده در دراز مدت و به خاطر عدم توجه به تأثیرهای غیرمستقیم ، به توزیع نامناسب جمعیت منجر شده است . برای جلوگیری از این پیامد بهتر است در برنامه ریزی و اجرای برنامه ها یک رویکرد ترکیبی اتخاذ کرد. هر نوع اقدام مقطعی و تصمیمات موردی در عمل موفقیت چندانی در پی نداشته و بی اعتمادی مردم را در پی خواهد داشت . همچنین عملکرد دولتها نشان می دهد که تهیه و تصویب آیین نامه ها و دستورالعمل ها برای اجرای برنامه های توسعه به موقع و کامل تهیه نمی شود. این تاخیر به همراه ناهماهنگی بین نهادی و فقدان منابع مالی کافی از جمله مهمترین موانع اجرای برنامه های آمایش جمعیت در کشور است .
خلاصه ماشینی:
"درحالیکه سیاست های مستقیم مانند کنترل مکانیابی صنعتی یا مسکونی ، قطب های رشد، توسعه روستایی و بهبود کشاورزی، تمرکززدایی اداری، ایجاد انگیزة مکانی برای سرمایه یا نیروی کار و تعدیل قیمت گذاری بین منطقه ای، به طور صریح به سیاست های شهری و توسعه منطقه ای اشاره می کند و تأثیرات توزیع فضایی جمعیت و فعالیت اقتصادی را در نظر می گیرد(رضوانی ،١٣٨١).
در برنامه سوم، به منظور بهینه سازی و اصلاح ترکیب نیروی انسانی دستگاههای اجرائی ، توزیع مناسب نیروی انسانی در مناطق مختلف کشور و بهبود ارائه خدمات دولتی ، سازمان امور اداری و استخدامی کشور مکلف است در نیمه اول سال ١٣٧٩ برنامه جامع نیروی انسانی بخش دولتی را با رعایت موارد زیر تدوین و جهت تصویب به هیأت وزیران تقدیم کند: - رعایت اصل عدم تمرکز در توزیع وظایف ملی و استانی .
(سنایی ، ١٣٧٥) همانطور که ملاحظه می شود؛ در برنامه اول ذیل تبصره ٦ بهمنظور احیاء و توسعة بخشهای محروم و ایجاد تعادلهای منطقه ای اقداماتی مدنظر قرار گرفته است ، این اقدامات را می توان در قالب سه محور تقلیل ، تخفیف و اعطای تسهیلات؛ تأمین و نگهداشت نیروی انسانی و گسترش مراکز آموزشی برای بخشهای محروم خلاصه کرد،که برای دست یافتن به هدف و خط مشی های مرتبط ، بسیار ضعیف و ناچیز به نظر می رسد.
همچنین باید اشاره کرد که ، پیچیدن یک نسخه واحد برای همه مناطق روستایی کشور با بافت اجتماعی و فرهنگی متفاوت و پتانسیل های مختلف معقول به نظر نمی رسد؛ لذا برای موفقیت برنامه های توسعه روستایی باید روستاها به طور دقیق و توسط کارشناسان مرتبط مطالعه شوند تا بر اساس پتانسیل ها و بافت خاص خود در برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرند."