چکیده:
تجدد یکی از ویژگی های عصر جدید است . ما در عصر مدرنیته زندگی می کنیم ، از این رو مدرنیته روح عصر جدید است . از عمر نوسازی در جامعه ایران بیش از یک قرن می گذرد و از انقلاب مشروطه به این ور رشد و شتاب گرفت . در این فاصله ایران توانسته است از تحولات و دستاوردهای علمی و فنی و اقتصادی و سیاسی و... غرب تاثیر پذیرفته و بر اساس ظرفیت و توان خویش از آن تحولات عظیم دست به گزینش زده است . تحولات غرب به طور مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از تحولات فکری و فلسفی درغرب بعد از رنسانس است ، که از آن به مدرنیته یاد می شود.این عنصردرتمدن غرب درون زابوده است . از این روتوسعه مدرنیزاسیون و متعاقب آن جهانی شدن محصولات جدی مدرنیته اند که درجهان گسترش یافته اند. از آنجایی که مدرنیته در ایران دیرتر و نارس ورود کرد، لذا مدرنیزاسیون در ایران با چالش هایی از قبیل سنت ، استبداد، عدم درک درست روشنفگران ، رهبران و برنامه ریزان جامعه و... همگی بخشی از موانع سر راه مدرنیزاسیون در ایران خصوصا در دوره پهلوی و اواخر دوران قاجار بوده است ؛ باتوجه به روش تاریخی ، تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای - اسنادی ، بیشتر به
خلاصه ماشینی:
"(همان ، ٩٠) در این فرآیند بعد مادی غرب از جمله اقتصاد، صنعت ، نوع مصرف و در موارد بسیاری فرهنگ و ارزش های غرب از خانه خویش به خانه های دیگر ممالک راه یافته است و این یعنی جهانی شدن مدرنیته و مدرنیزاسیون ، این مهمان ناخوانده سراز پا نمی شناسد و یکه تازی می کند و خود را صاحب جهان می پندارد و دیگران را هیچ .
فرهنگ ، دروازه ورود هر کشور برای تأمین منافع ملی است و از این رو در این زمینه اگر ایران مانند هر کشوری دیگر، سنجیده و سنجش گرانه عمل نکند، از فضای به وجود آمده ، نه تنها سودی نخواهد برد بلکه آسیب های فراوانی در ساحت های گوناگون فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی خواهد دید.
این همه یعنی ضدیت با مدرنیزاسیون ؛ اما از طرفی مشروعیت سنتی ، برای ماندگاری و تقویت مشروعیت خویش بشدت نیاز به صنعتی شدن ، رشد اقتصادی ، تحولات اداری و آموزشی و نظامی و نیازمند مشارکت سیاسی و اجتماعی دارد.
اما در نگاه اولیه هم موانع داخلی و خارجی را درقالب های ساختارهای سیاسی و فرهنگی سنتی ناکارا بعنوان متغیرهای مستقل قرار می دهیم و کند و نارس و ناقص بودن مدرنیزاسیون و به تبع ان جهانی شدن را متغیر وابسته خواهم دانست .
چون مدرنیزاسیون در ایران کاملا مانند غرب فرایندی نبوده و در آن بعضا حالت تحمیلی نیز وجود داشته و با حفظ شرایط حضور نیافته و بعبارتی به صورت ناقص و مخدوش ورود کرده است لذا برون داد آن چون دمکراسی ، جامعه ی مدنی و حتی جهانی شدن در آن به سبک غرب که زادگاه مدرنیزاسیون است شاهد نیستیم ."