چکیده:
حق تمتع جنسی از محورهای اساسی تشکیل خانواده است و به نظر اکثریت حقوقدانان شرط
خلاف آن، شرط خلاف مقتضای ذات عقد نکاح بوده و مبطل عقد نکاح است. تمکین دارای دو
معنای عام و خاص است. تمکین خاص به معنای آن است که زن، نزدیکی با شوهر را بپذیرد و
تمکین عام یعنی آنکه زن وظایف و تکالیف خود را نسبت به شوهر در حدود عرفی و قانونی
انجام دهد و در صورت تخلف یک طرفه «نشوز» و تخلف دو طرفه «شقاق» ایجاد میشود.
اختلالات جنسی و انحرافات جنسی دو عاملی است که بر ارتباط جنسی زوجین آثار سوء
دارد. در تمایز بین اختلال جنسی و انحراف جنسی باید گفت هر گاه موضوع مورد توجه
انسان برای ارضای نیاز جنسی چیزی غیر از جنس مخالف باشد فرد دچار انحراف جنسی است؛
اما اختلال جنسی، به عدم وجود اوج لذت جنسی، بیانزالی و سرد مزاجی اطلاق میشود.
اختلالات جنسی از قبیل عنن، خصاء و قرن به عنوان علل فسخ نکاح مورد توجه مقنن قرار
گرفته است و انحراف جنسی اگر چه صریحا مورد اشاره مقنن قرار نگرفته است اما با
توجه به کلیت ماده 1130 قانون مدنی، میتواند به عنوان علت عسر و حرج زوجه به او حق
طلاق بدهد.
در این نوشتار، دیدگاه قانونگذار به مسأله ارضای نیاز جنسی به روش صحیح در خانواده
مورد توجه قرار گرفته و به بررسی ایرادهای وارد بر قانون پرداخته، ضمن آنکه موضوع
انحرافها و آسیبهای جدی از این ناحیه را مورد تأمل قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"اختلالات جنسی از قبیل عنن، خصاء و قرن به عنوان علل فسخ نکاح مورد توجه مقنن قرار گرفته است و انحراف جنسی اگر چه صریحا مورد اشاره مقنن قرار نگرفته است اما با توجه به کلیت ماده 1130 قانون مدنی، میتواند به عنوان علت عسر و حرج زوجه به او حق طلاق بدهد.
اگر چه کامجویی جنسی در قالب عقد نکاح امری مشروع، پسندیده و مورد تأکید دین است اما ملاحظات ناصواب عرفی و اخلاقی موجب آن شده که بیان نیازهای جنسی و مطالبه ارضای آن از ناحیه زوجین (به ویژه زوجه) فاقد جایگاه منطقی در عرف بوده، تحتالشعاع مسائل دیگر در خانواده قرار گیرد.
سؤال این است که آیا حق حبس برای زوجه، تنها حق خودداری از تمکین به معنای خاص را در مقابل زوج به وجود میآورد یا اینکه زوجه میتواند به طور عام نیز از تمکین خودداری نماید و باز نفقه دریافت کند؟ با توجه به عبارت مواد 1085 و 1086 ق.
اما از آنجا که اثبات نشوز برخاسته از اختلالات جنسی بسیار مشکل و عملا غیرممکن است، زوج معمولا به سمت اعلام اختلال جنسی زوجه از جمله سردمزاجی وی متمایل نمیشود؛ زیرا اثبات چنین امری محال است و اصل عدم نشوز و اصل در تمکین بودن زوجهای که با زوج زیر یک سقف زندگی مینماید، مانع از طرح چنین علتی برای طلاق از سوی زوج میشود.
5ـ اختلالات و انحرافات جنسی تأثیر بسزایی در فروپاشی نهاد خانواده دارد، لیکن غالبا به جهت ملاحظات عرفی بیان نمیگردد و مشکل بودن اثبات آن برای درخواست طلاق موجب شده است که مسأله اختلالات جنسی کمتر مورد توجه قرار گرفته و به علل رو بنایی طلاق از جمله فقر اقتصادی و اعتیاد بیشتر پرداخته شود."