چکیده:
هانری کربن از جمله متفکرانی است که به طور جدی در صدد محقـق کـردن ماهیـت و چیستی فلسفة تطبیقـی بـر آمـده اسـت . منبـع الهـام کـربن در بـاب تبیـین فلسـفة تطبیقـی پدیدارشناسی هوسرل بوده است .اعمـال روش پدیدارشناسـی در فلسـفة تطبیقـی مسـتلزم رجوع به ذات اندیشه های فلسفی است . شعار رجوع به ذات اشیاء، متعلق به پدیدارشناسی هوسرل است ، ولی هوسرل این ذات را در عالمی ماورایی و قدسـی جسـتجو نمـی کـرد، بلکه در آگاهی بی واسطه و در عمل ماهیت بخشی در پی این ذات می جسـت . امـا کـربن در این جا، با به عاریت گرفتن رجوع به ذات اشیاء هوسـرل ، ذات را طبـق هسـتی شناسـی باطنی فلاسفة مسلمان ایرانی ، در عالم قدسی و مابعدالطبیعی جستجو مـی کنـد. کـربن بـه نقد تفکر تاریخی ماسون - اورسل پرداخته و با اخذ مفاهیمی از پدیدارشناسی هوسـرلی تماما در مقابـل وی ایسـتاده اسـت . از نظرگـاه کـربن غایـت فلسـفه دسترسـی بـه ادراک شهودی ذات است و فلسفة تطبیقی با سیر خطی و امتدادی تاریخ و قبـول تـاریخ انگـاری /
خلاصه ماشینی:
"در باب معنای فلسفة تطبیقی دیدگاه های عدیده ای وجود دارد، از یک سو می توان این حوزه را همگام با آغاز تاریخ اندیشه ، تلقی کرد و در نتیجـه فلسـفة تطبیقی در این جا رشتة جدیدی نیست و بسـیاری از کتـب تـاریخ فلسـفه ، فلسـفة تطبیقـی است (داوری ، ١٣٨٣، ص ٤٢-٤٠).
بنابراین از نظر کربن آنچه فلسفة تطبیقی می تواند در بخشهای متفاوت میـدان ویـژه ی مقایسه مورد توجه قرار دهد نخست آن امری اسـت کـه بـه ادراک شـهودی ، یـک ذات نامیده می شود.
این که هگل تنها در اوج پختگی خود و پس از شکل گیری عالی ترین صورت نظـام فلسـفی خـود بـه تدریس فلسفة تاریخ اشتغال ورزیده ، مؤید آن است که مقوله ی تاریخ بـا گذشـت زمـان نقشی محوری و سرنوشت ساز در کلیت نظام وی یافته و توجیهی بـر مـدعای بسـیاری از شارحان آثار اوست که در یک کلام ، اصالت تاریخ یا اعتقاد به حیث تـاریخی فلسـفه را بزرگترین دستاورد فکری هگل می دانند و بر این باورند که دیگر نتایج مترتب بـر فلسـفه وی (هنر، سیاست و دین ) همگی ذیل این مقدمه ، تحقق فلسفی یافته اند.
کربن در نقـد ایـن رویکرد به استدلالی از شیخ اشراق متوسل می شود که مدعی است مبنـای بشـر در سـایر حوزه ها، مثلا در حوزه ستاره شناسی بر اعتماد بـه سـایر افـرادی اسـت کـه در آن حـوزه دارای شهود مستقیم بوده اند، پس چرا در حوزة مابعدالطبیعه نمی باید به شهود کسانی که از عوالم مافوق طبیعی تجربه کسب کردند، اعتماد کرد (همان ، ص ٣٠)."