چکیده:
اندیشمندان مسلمان در مورد چگونگی برقراری رابطه بین دین و سیاست، خصوصا در قرن اخیر، نظریههایی مطرح کردهاند که در بعضی موارد مخالف یکدیگر هستند. در این نوشتار سعی شده است که با مقایسه دو نظریه مشهور در این رابطه، علل اختلاف دیدگاه این اندیشمندان تبیین گردد. برای نیل به این هدف به بررسی موردی دیدگاه دو نظریهپرداز بهنام دنیای اسلام یعنی امام خمینی(ره) بهعنوان مدافع رابطه همه جانبه دین و سیاست در قالب ولایت فقیه، و علی عبدالرازق بهعنوان نماینده طرفداران سکولاریسم، در چارچوب نظریه بحران اسپریگنز پرداخته شده است. بر اساس این چارچوب، هر نظریه سیاسی طی چهار مرحله: مشاهده بحران، تشخیص علل، بازسازی ذهنی جامعه و ارائه راه درمان، در ذهن نظریهپرداز شکل میگیرد. فرضیه پژوهش حاضر از این قرار است که امام خمینی(ره) و عبدالرازق نیز طی این چهار مرحله و تحت تأثیر شرایط و بحران ویژهای دیدگاه خود را مطرح کردهاند، سپس برای اثبات نظریهشان هر کدام به آیات خاصی از قرآن کریم استناد میکنند. این نکته به وضوح اثبات کننده این مطلب است که شرایط و بحرانی که هر اندیشمندی با آن مواجه است، سهم بهسزایی در شکلگیری نظریههای سیاسی دارد و در نتیجه موجب اختلاف در نظریهها میگردد.
خلاصه ماشینی:
"اما در دوران معاصر این موضوع شکل دیگری به خود گرفته است ؛ در این دوران ، دیگر سؤال اصلی این نبود که جانشین پیامبر(ص ) چه کسی باید باشد؟ بلکه سؤالی که ذهن اندیشمندان هر دو مذهب سنی و شیعه را به خود مشغول کرده است این بود که رابطه دین و سیاست در جهان اسلام را چگونه میتوان بازتعریف کرد؟ در جهانی که نه صحابه ای وجود داشت که بتوان به قول او اعتماد کرد و برای اهل سنت خلیفه انتخاب نمود؛ نه امام معصوم (ع ) حضور داشت که شیعیان مطیع فرمان او باشند.
بنابراین فقدان استقلال و دخالت بیگانگان ، استبداد و ظلم و ستم ، فساد دستگاه حکومت و فقر عمومی را میتوان به عنوان مشکلات و بحران های عصر زندگی امام خمینی(ره ) مطرح کرد که در واقع این مسایل باعث ایجاد بحران بزرگتر یعنی انحطاط و عقب ماندگی جامعه مسلمان ایران شده بود که در نهایت نیز به فروپاشی نظام شاهنشاهی منجر شد.
به این صورت که امام خمینی(ره ) در جامعه و زمانی که ارزش های دینی مورد هجوم دولت سکولار پهلوی قرار گرفته بود و مردم تحت ظلم و ستم نظام شاهنشاهی زندگی میکردند، دست به قلم شد؛ در طرف دیگر عبدالرازق در شرایطی که مردم از حکومت به ظاهر اسلامی در رنج و عذاب بودند نظریه خود را مطرح کرد."