چکیده:
دربارة زبان فارسی دستورهای متفاوتی نوشته شده است و نظریههای مختلفی در خصوص اجزا
و خصوصیات «جمله» و «واژه» مطرح شده است. گوناگونی مطالب، غالبا این مسئله را به
ذهن دانشجویان و فراگیران دستور زبان القا کرده است که دستور زبان قاعده و قانون
مشخصی ندارد و اختلاف نظر در آن امری بدیهی و ناچار است و همه در جست و جوی منبعی
هستند که مطالب آن شیوه علمی دقیقتری داشته باشد. این مقاله به همین منظور نوشته
شده است تا خوانندگان محترم هم با دستور زبان آشنا شوند و هم آگاهی اجمالی از تمام
دستورهای نوشته شده، داشته باشند. در این مقاله به تعریف دستور زبان بر مبنای علمی
اشاره شده و ویژگیهای دستورهایی که تا به حال تألیف شدهاند و نیز معایب و محاسن
آنها بیان گردیده است. در واقع با نقد دستور زبان فارسی 2 به صورت کاربردی معایب و
محاسن نظریات سنتگرایان و زبانشناسان مطرح شده است.
در نقد تمام مطالب کتاب شیوههای علمی زبانشناسی در مد نظر است.
Various types of grammar have been written on Farsi language and different viewpoints have also been put forward on the “sentence” and “word” elements and features. Variety of the materials generally leads students and those learning Farsi language to the fact that there is no fixed rules and regulations for Farsi language and disagreements on the issue is a must. All are looking for a source in which they can find the scientific procedures in this regards. This article tries to make the readers familiarized with Farsi grammar and to have a look at all the grammars written in this area. Definition of the grammar from a scientific viewpoint and up-to-now written grammars on Farsi also their merits and demerits have been scattered throughout the article. In fact، strong-points and weak-points of the traditionalists and linguists have been dealt with by criticizing the grammar 2 in applied way. All the critics are made based on the scientific linguistic viewpoint.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله به تعریف دستور زبان بر مبنای علمی اشاره شده و ویژگیهای دستورهایی که تا به حال تألیف شدهاند و نیز معایب و محاسن آنها بیان گردیده است.
اما انتظار این بود که وقتی ویرایش جدیدی از آن به دست میآید از روش سنتی بیشتر فاصله میگرفت و ـ چه خوب بود ـ همان طور که مؤلفان محترم در مقدمه کتاب سخن از زبانشناسی به میان آوردهاند، در عمل نیز به آن توجه بیشتری میکردند.
اما برای توصیف مفعول بیتی از سعدی ذکر شده است که مربوط به دوره «در زبانی» است: در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود (همان: 119) فعل در صفحه 45 در مبحث زمان افعال از «زمانی» یاد شده است که هیچ کدام از اهل نظر به آن اشاره نکردهاند و در صفحه 57 مثالی از کتاب مدیر مدرسه جلالآل احمد برای تأیید آن نقل شده است: «عصر مثل هر روز از مدرسه درآمده و با یک نفر دیگر از معلمها داشته میرفته که ماشین زیرش میگیرد».
بلکه باید گفت او با احمد جنگ کرد ـ او احمد را عاقل نامید ـ مادر شیر را به کودک خورانید در مجموع بهتر است در خصوص کامل بودن ارکان اصلی فعل، فعل را از لحاظ گذرا و ناگذرا این گونه توصیف کنیم: فعل ناگذر فعلی است که فقط به نهاد نیاز دارد.
در صفحه 311 در مورد جملههای مرکب آمده است: جمله پیرو ناقص است، اما جمله پایه کامل و مستقل است که این مورد درست نیست.