چکیده:
استفاده از ساختهای همپایه در کلیله و دمنه یکی از تمهیدات زبانی نصرالله منشی در
پدید آوردن نثر فنی است. منظور از ساختهای همپایه، تشکیل گروههای واژگانی یا جمله
از طریق ساختار همپایگی با ادات همپایهساز است. ساختهای همپایه در کلیله و دمنه
با توجه به تعداد سازهها، از ساختهای دوسازهای تا ساختهای همپایة زنجیرهای را
شامل میشود. سازههای سازندة ساختهای همپایه نیز از یک واژه تا یک عبارت چند
جملهای را در بر میگیرد که از لحاظ معنایی دارای روابطی از قبیل ترادف، تضاد،
تقابل، تجانس و غیره هستند. ساختهای همپایه در کلیله و دمنه از نظر توزیع نحوی در
محور همنشینی زبان در جایگاه همة نقشهای نحوی قرار میگیرد. مهمترین بهرة نصرالله
منشی از ساختهای همپایه، نقش زیباشناختی آنها در ساختار کلام است که سخن او را به
مرز شعر نزدیک کرده است. مقالة حاضر نتیجة پژوهشی است که به منظور بررسی و تحلیل
ساختهای همپایه در کلیله و دمنه انجام شده است.
This paper is the result of a reasearch which has been done for studying and analysis of the coordinate structures in Kalila - o - Demna. Applying coordinate structures in Kalila - o - Demna is one of the techniques by Abolmaali for creating dignified prose which is imitated by other writers in the periods after him not only in literary prose but also in writing historical and scientific books. What we mean by "coordinate structures" is two words، two phrases or two sentences which are connected by conjunction particularly ''and''. The coordinate structures may have been made of two parts or more. These parts which may be synonymous، antonym، cause and effect، etc. occupy the place of subject، object، complement، adjective and adverb in sentence structure. The most important using of the coordinate structures in Kalila-o-Demna is for aesthetic techniques.
خلاصه ماشینی:
در برخی از عبارتها از قبیل نمونة زیر، فراوانی ساختهای همپایه مایة شگفتی است: «به صحبت برادران هم مناز» و «بر وصال ایشان حریص مباش»؛ که «سور آن از شیون قاصر است» و «اندوه بر شادی راجح» و با این همه، «درد فراق بر اثر» و «سوز هجر منتظر» و نیز شاید بود که برای فراغ «اهل» و «فرزندان» و «تمهید اسباب معیشت ایشان»، «به جمع مال حاجت افتد» و «ذات خویش را فدای آن داشته آید» و راست آن را ماند که عطر بر آتش نهند، «فواید نسیم آن به دیگران رسد» و «جرم او سوخته شود» (همان:46).
در برخی از بندها که از چند جمله تشکیل شده، علاوه بر اینکه هر جمله نقش یکی از سازههای همپایه را دارد در دل جملهها نیز از سازههای همپایه استفاده شدهاست؛ به عبارت دیگر دو سازة همپایه بخشی از یک جمله را میسازد، سپس آن جمله با جملة دیگر یک واحد همپایه ایجاد میکند و در نهایت منجر به یک بند میشود: (به «رغبت صادق» و «حسبت بیریا» به علاج بیماران پرداختم) و (روزگار در آن مستغرق گردانید)، تا به میامن آن (درهای روزی بر من گشاده گشت) و («صلات» و «مواهب» پادشاهان به من متواتر شد) و («پیش از سفر هندوستان» و «پس از آن» انواع «دوستکامی» و «نعمت» دیدم) و (به «جاه» و «مال» از «امثال» و «اقران» بگذشتم) (همان:47).