چکیده:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی میزان تحققپذیری طرح جامع شهر بیجار در مؤلفههای توسعۀ فضایی- کالبدی بهویژه جمعیت، اشتغال، کاربری زمین و چگونگی و جهت گسترش شهر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای است. برای جمعآوری دادهها از روشهای اسنادی و میدانی و برای پردازش دادهها و اطلاعات از مدلهای AHP و مدل ELECTRE و نرمافزار Expert Choice بهرهگیری شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان تحققپذیری طرح جامع در مؤلفۀ جمعیت 17/46 درصد، در مؤلفۀ اشتغال 60/58 درصد و در مؤلفۀ مساحت پیشنهادی شهر 44 درصد بوده است. دربارۀ جهت گسترش شهر، پیشبینی طرح جامع در کوتاهمدت همگام با طرح بوده است، اما به دلیل تکمیل ظرفیت محدودۀ پیشنهادی، گسترش شهر بر خلاف جهت پیشنهادی طرح جامع که در سمت شمال شرقی بوده، در جهت شمال غرب و روی زمینهای کشاورزی گسترش یافته است. از مهمترین دلایل محقق نشدن پیشبینیهای طرح میتوان به پیشبینیهای غیرکارشناسانه در زمینۀ تحولات جمعیتی و اقتصادی در درازمدت، ضعف در هماهنگی و مشارکت مؤثر مردم و نخبگان محلی و ضعف در بهرهگیری از الگوهای مطلوب و مناسب رشد و توسعۀ شهری و عدم انسجام مطالعات جغرافیایی بهویژه اجتماعی- اقتصادی با الگوی پیشنهادی توسعۀ کالبدی- فضایی شهر اشاره کرد. بنابراین میتوان گفت مشارکت نکردن نخبگان و جمعیت بومی در فرایند تهیه و تدوین و نظارت مستمر و ضعف در انعطافپذیری طرح از دلایل عدم موفقیت طرح جامع شهر بیجار بوده است.هدف اصلی این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح جامع شهر بیجار در مؤلفه های توسعة فضـایی - کالبـدی به ویژه جمعیت ، اشتغال ، کاربری زمین و چگونگی و جهت گسترش شهر است . روش پژوهش توصیفی - تحلیلـی و مقایسه ای است . برای جمع آوری داده ها از روش های اسـنادی و میـدانی و بـرای پـردازش داده هـا و اطلاعـات از مدل های AHP و مدل ELECTRE و نرم افزار Expert Choice بهره گیری شده است . نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تحقق پذیری طرح جامع در مؤلفة جمعیت ٤٦.١٧ درصـد، در مؤلفـة اشـتغال ٥٨.٦٠ درصـد و در مؤلفـة مساحت پیشنهادی شهر ٤٤ درصد بوده است . دربارة جهت گسترش شهر، پیش بینی طرح جـامع در کوتـاه مـدت هم گام با طرح بوده است ، اما به دلیل تکمیل ظرفیت محدودة پیشنهادی ، گسترش شهر بر خلاف جهت پیشـنهادی طرح جامع که در سمت شمال شرقی بوده ، در جهت شمال غرب و روی زمین های کشاورزی گسترش یافته اسـت . از مهم ترین دلایل محقق نشدن پیش بینی های طرح می توان به پیش بینی های غیرکارشناسـانه در زمینـة تحـولات جمعیتی و اقتصادی در درازمدت ، ضعف در هماهنگی و مشارکت مؤثر مردم و نخبگان محلی و ضعف در بهره گیـری از الگوهای مطلوب و مناسب رشد و توسعة شهری و عدم انسجام مطالعات جغرافیایی به ویژه اجتماعی - اقتصـادی با الگوی پیشنهادی توسعة کالبدی - فضایی شهر اشاره کرد. بنابراین می توان گفـت مشـارکت نکـردن نخبگـان و جمعیت بومی در فرایند تهیه و تدوین و نظارت مستمر و ضعف در انعطاف پذیری طرح از دلایل عدم موفقیت طـرح جامع شهر بیجار بوده است .
خلاصه ماشینی:
"پوراحمد، حاتمی نژاد و حسینی (١٣٨٥) در پژوهشی بـا عنـوان آسـیب شناسـی طـرحهـای توسـعة شـهری در کشـور راهکارهای زیر را در زمینة بهبود برنامه ریزی برای محیط های شهری مؤثر می دانند: - ترسیم سیاست های کلان دولت در زمینة آمایشی به عنوان خـط مشـی اصـلی توسـعة کـلان کشـور و بـه عنـوان طرح های بالادست برای همة سطوح برنامه ریزی و ایجاد سازوکارهای قانونی برای اجرایی شدن آنها - اصلاح نظام برنامه ریزی کشور و تغییر آن از روند متمرکز و برنامه ریزی بالا به پایین به نظام غیرمتمرکز و پایین بـه بالا، به منظور ایجاد سازوکارهای مشارکت مردم ، نهادهای محلی و متخصصان در تهیه و اجرای طرح ها - توجه به تمرکززدایی در جهت مشارکت مردم در مراحل تهیه و بررسی طرح ، به دلیل نقش مؤثر مشـارکت مـردم در واقع گرایی تدوین اهداف و قابلیت های اجرایی آن - لزوم همکاری بین وزارت مسکن و شهرسازی ، مشاور و شـهرداری در جریـان برنامـه ریـزی و تهیـة طـرح جـامع و مطالعات آن مهدی زاده و همکاران (١٣٨٦) در مطالعة پژوهشی خود با عنوان برنامه ریزی راهبردی توسعة شهری (تجربیات اخیـر جهانی و جایگاه آن در ایران) مجموعه نقایص و مشکلات طرح های جامع شهری را به سه عرصة نظری ، روش شناسی و اجرایی بدین شرح تقسیم می کنند: مشکلات نظری شامل این موارد است : توجه ناکافی به ماهیت پیچیده و پویای شهر و مشکلات نداشتن آینده نگـری برای آن ؛ سردرگمی دانش شهرسازی در میان رشته های مختلف علوم مهندسی ، طبیعی و اجتماعی ؛ تقلیـل برنامـه ریـزی شهری به برنامه ریزی کالبدی و بی توجهی به ابعاد اجتماعی و فرهنگی ؛ بی توجهی به پیوستگی روندهای تصـمیم سـازی ، تصمیم گیری و اجرا؛ توجه ناکافی به تفاوت شهرها و ارزش های بومی و محلی ."