چکیده:
هدف از این پژوهش شناخت میزان تاثیر فرهنگ جمع گرا و فردگـرا بـر بـروز خلاقیـت افـراد بـود . در واقـع پرسـش پژوهشی این بود که آیا جهت گیری های فرهنگی در همه شرایط ، تاثیر مشابهی بر خلاقیت ( هماننـد آنچـه پـژوهش هـا نشان می دهند) دارند؟ این پژوهش در قالب یک طرح آزمایشی حقیقی بصورت پیش آزمـون _ پـس آزمـون بـا گـروه کنترل اجرا گردید .جامعه پژوهش شامل ٢١٠٠ نفر دانشجو بود که ١٨٠ نفر از آنان به صورت تصادفی انتخاب شدند . برای ارزیابی جهت گیری فرهنگی ( فردگرایی و جمع گرایی ) و حل خلاق مـساله در مرحلـه پـیش آزمـون از آزمـون گونکالو و استاو و برای ارزیابی خلاقیت در مرحله پس آزمون ، از آزمون تفکرخلاق تورنس استفاده شد . برای تحلیل نتایج پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید . نتایج نشان داد که در مرحله پـیش آزمـون بـین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و گروه با جهت گیری فردگرا به صورت طبیعی خلاق تر از گروه با جهـت گیـری جمع گرا است . در مرحله پس آزمون نیز بین میانگین دو گروه تفـاوت معنـی داری وجـود داشـت . ولـی همچنـان ایـن برتری به سود گروه فردگرا بود تا جمع گرا. البته آموزش های خلاقیـت توانـسته بـود عملکـرد گـروه بـا جهـت گیـری جمع گرا را تا حد بسیار زیادی افزایش دهد . نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که گرچه فرهنگ با جهت گیـری فردگـرا، مشوق خوبی برای خلاقیت است اما آموزش های خلاقیت می تواند عملکـرد خلاقـه را در گـروه جمـع گـرا، بـه گونـه موثری تسهیل نماید. در این پژوهش بر اساس مبانی نظری و مطالعات مقایسه ای و بررسی های انجام شده شاخص های اصلی توسعه نیـافتگی نظام آموزش وپرورش در هفت مولفة شامل توسـعه برنامـه ریـزی و سیاسـتگذاری ، توسـعه جهـانی ، توسـعه اقتـصادی ، کیفی ، فرهنگی ، اجتماعی ، و توسعه سیاسی شناسایی گردید. برای آزمون این مولفه ها پرسشنامه ای حاوی ١٤٤ پرسش تهیه و پـس از اطمینـان از روایـی و اعتبـار آن بـرای اعـضای نمونه شامل روسای آموزش و پرورش و روسای دانشگاه های آزاد و معاونان آنها (٣٨٦ نفر) در کـشور فرسـتاده شـد واطلاعات لازم جمع آوری گردید. این داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی چون تحلیل واریـانس و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قـرار گرفتنـد. نتـایج نـشان داد برنامـه ریـزی و سیاسـتگذاری جهـت توسـعه نظـام آموزش و پرورش ، گسترش ارتباطات جهانی و پذیرا بودن نوآوری ها، فراهم ساختن زیرساخت هـای توسـعه علمـی ، سرمایه گذاری در آموزش ، پژوهش ، فن آوری و توجه به کیفیت آموزش ، تمرکززدایی از نظام آمـوزش و پـرورش و تولید فرهنگ و ارزش ها، متناسب با نیاز توسعه است .
خلاصه ماشینی:
"دراین زمینه روان شناسان بین فرهنگی علاقه بسیاری نسبت به ابعاد روحیه Pascal Athos Ouchi Chatman Kanter Individualism Collectivism فردگرایی و جمع گرایی نشان داده و بر ایـن باورنـد کـه ارزش هـای فرهنگـی فردگرا و جمع گرا دارای تفاوت های نسبی بوده و در واقع استقلال از گروه در برابر وابستگی به هم در گروه ، است .
در واقع پژوهشگر علاقمند بود تا دریابد که آیا این جهت گیری هـای فرهنگـی در همـه شرایط تاثیر مشابهی بر خلاقیت ، همانند آنچه پژوهش های موجود نشان می دهند، دارند؟ در نیل بـه این هدف و پرسش ، دو فرضیه تدوین گردید: فرضیه اول : گروه با جهت گیری فردگرا نسبت به گروه با جهت گیری جمع گرا و کنترل ، عملکرد بالاتری در تکلیف مربوط به خلاقیت در مرحله پیش آزمون دارد.
ایـن نتیجه نیز همچنان با نظریات مطرح شده در ادبیات پژوهش هماهنگ است ( کـانتر١٩٨٨، کـوهن و نیسبت ١٩٩٤، تریندیس ١٩٩٤، اش ١٩٥٦، باند و اسـمیت ١٩٩٦، کـیم و مـارکوس ١٩٩٩، وینـک ١٩٩٧ و کیتایاما ١٩٩٥ )؛ زیرا نظریات حاکی از این هستند که بـه هرحـال جهـت گیـری فرهنگـی تـاثیر خـود را بـر شخـصیت و اندیـشه افـراد مـی گـذارد و از اینـرو فرهنـگ هـای فردگـرا بـیش از فرهنگ های جمع گرا به رقابت و اندیشه های خلاقه توجه کرده و اهمیت می دهند .
بااین حال نکته جالب توجه این است که مقایسه میـانگین هـای خلاقیـت در مرحلـه پـیش آزمـون و پس آزمون بین گروه های فردگرا و جمع گرا نشان می دهد که در عملکرد خلاقیت گروه فردگـرا ( ٨ نمره ) افزایش و در عملکرد خلاقیت گـروه جمـع گـرا ( ١٣ نمـره ) افـزایش دیـده مـی شـود."