خلاصه ماشینی:
"با آغاز جنگ جهانی دوم، این رکورد به پایان رسید و ایالات متحده جایگاه مسلطی را در زمینهی سرمایهداری بینالمللی به خود اختصاص داد، بهطوری که این جایگاه تا دههی اول قرن بیستم تداوم دارد.
دیگر جلوهی جدید توانایی سرمایهداری جهت جهش و پیشرفت، ظهور بازارسازهای سرمایهداری مالی بینالمللی و نیز صندوقهای مالی، یا آن چیزی که فریدمن آن را «گروه الکترونیک» مینامد، میباشد؛ که همان طور که ممکن است چندان منسجم و با قاعده نباشد، میتواند باعث تعدیل و موازنهی جریانات مربوط به سرمایهی مالی، با سرعتی خیرهکننده گردیده و باعث رضایت کشورها و شرکتهایی شود که خودشان را با تقاضاهایشان منطبق و سازگار میکنند.
این ایدهها راجع به جریان بینالمللی سرمایه، منطبق با موضع شمار زیادی از نویسندگانی است که مدعی بودند سرمایهداری و دموکراسی بهطور اجتنابناپذیری به هم متصل نیستند؛ در حالی که برخی از اقتصادهای دموکراتیک ممکن است ضعیفتر از نمونههای دیکتاتوری عمل نمایند، اما واضح است که کشورهایی که به تشویق بازارهای آزاد و نیز تمجید از ریسکپذیری میپردازند، عموما بهتر از آنهایی که اینگونه عمل نمینمایند، عمل میکنند.
از لحاظ تاریخی این امر در کشورهای دموکراتیک واضحتر بوده است، اما سرمایهی مالی بینالمللی بهطور طبیعی به سمت هر کشوری جریان خواهد یافت که فرصتهای سوددهی و رشد بازاری را فراهم میکند.
لذا دورهی کنونی سرمایهداری جهانی به نظر میرسد که جمعبندی ایدهی شومپیتر در مورد تخریب خلاق است: پیشرفت و ارتقای نوآوری مستمر خود، و نیز تخریب گذشتهی در حال آماده سازی خود برای آینده."