چکیده:
موضوع معرفت و فهم متون دینی در سالهای اخیر موجب بروز اشکالاتی شده مبنی بر این که نمی توان تفسیر ثابتی ارائه داد. تحلیل محتوای تفاسیر قرآنی گواه صادقی بر تفاوت فهم بشر از دین است ؛ اما این اصل را به انحراف کشانده اند تا جایی که می گویند اصلا هیچ فهمی نمـی تواند دینی باشد و تمامی معارف دین را بشری تلقی می کنند. مولف کتاب قبض و بسط شریعت سخن از بشری بودن دین مـی رانـد و در کتـاب بـسط تجربه نبوی از بشریت خود دین و تجربه دینی سخن می گوید. وی اعتقاد به وحی و تفسیر قرآن و متون دینی داشته و ایراداتی به مفسرانی چون علامه طباطبایی در رابطه با فهـم نـوین تفـسیر قرآن و هماهنگی این فهم با معارف جدید بشری و عصری کردن دین و تحول پذیری آن حتـی در احکام فطری و سستی قضاوت بر مبنای فطرت و نسبت حقیقـت و عـدم وجـود مقدسـات و تطهیر انسان غربی بیان کرده و با استشهادی که از تفسیر آیت الله طالقانی آورده هماهنگی فهم نوین با فرهنگ و علوم روز را نتیجه گرفته است . ایشان برای اثبات نظریه خویش فرضیه تکامل ، توفان نوح و ازدواج فرزندان آدم را کـه در تفسیر المیزان آمده به گونه ای دیگر تبیین نموده که در این مقال به بررسی و نقد آن پرداخته ایم .
خلاصه ماشینی:
"بیان موضوع موضوع بررسی دیدگاههای نویسندگان معاصر از جمله دکتر سروش در رابطه با فهم نوین در تفسیر قرآن است که آقای سروش در توجیه نظریه خویش در هماهنگی فهم نوین دین با معارف جدید بشری یا به اصطلاح عصری کردن دین انتقـاداتی بـه علامـه طباطبـائی مفسر بزرگ قرآن نموده است ما در این جزوه ضمن بررسی انتقـادات نـامبرده آنهـا را نقـد نموده ایم نامبرده بر اساس اعتقاد خویش که معرفت دین ثبـات نـدارد و از تحـولات سـایر علوم متأثر شده و متحول می گردد و حتی احکام فطری را در اثر تغییـر مـصالح دسـتخوش تغییر و تحول می داند و فطری بودن احکام دین را امری ابطال پذیر و اثبات ناپذیر تجربـی می داند و قضاوت برمبنای فطرت را امـری سـست مـی دانـد(دانـش و ارزش ، سـروش ص ٢٧٠) ایشان عقاید کارل پوپر یهودی زاده را که استاد وی است اشـاعه مـی دهـد و نـسبیت حقیقت و بی اعتقادی به هر اصل و معرفت ثابت از جمله کلام ، اصول ،فقه ، فلسفه ، تفسیر و آرای مفسران و وحی را جزء معتقدات خود قرار داده و طرفداری از اینکه همه عقاید بایـد در معرض نقد قرار گیرد و به عبارتی نداشتن مقدسات در مقام فکر و تطهیر انسان غربـی و جایگزین سازی عقاید و فرهنگ غربی در برابر فرهنـگ اسـلامی را وجهـه همـت خـویش نموده است و از کسی که قرآن را متأثر از فرهنگ زمانه می داند جز این انتظاری نیست ."