چکیده:
در پی شورش انقلابیون در سال 35 هجری در شهر مدینه، که به قتل عثمان، خلیفة سوم انجامید، امام علی( با اصرار مردم برای پذیرش خلافت مواجه شد. آن حضرت، با اینکه پیش از این همواره به غصب خلافت خویش معترض بود، ابتدا از پذیرش این امر استنکاف میکرد و حاضر نبود امر خلافت را عهدهدار شود؛ اما سرانجام و در پی اصرار مردم، با اکراه این مسئولیت را پذیرفت. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است با تکیه بر سخنان امیرالمومنین( و با استفاده از دادههای تاریخی، علل خودداری ابتدایی و پذیرش نهایی خلافت از سوی آن حضرت تبیین شود. بهنظر میرسد انحراف خلافت از مسیر اصلی خویش و اوضاع آشفتة حکومت در این زمان، امید هرگونه اصلاح امور را از بین برده بود؛ از همین روی حضرت از پذیرش خلافت خوداری میکرد؛ اما حضور و حمایت جدی مردم از ایشان، حجت را بر آن حضرت تمام کرد و ایشان را به پذیرش این مسئولیت متقاعد ساخت.
خلاصه ماشینی:
"2 (ابن ابیالحدید، ج9، [بیتا]، ص308/ مطهری، 1376، ص153) اما چرا در این زمان خواستار در اختیار گرفتن حق خویش نیست؟ چرا مردم را از خویش میراند و آنها را بهسوی دیگران هدایت میکند؟ اگر آن حضرت از طرف رسول خدا( به امامت و پیشوایی نصب شده، چرا این گونه سخن گفته است؟ در پاسخ باید گفت: آنچه در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است و میتوان بهعنوان علل استنکاف حضرت به آنها اشاره کرد، عبارتاند از: 1 «أیها الرجلان، قد وقعتما فی أمر عثمان، فخلیا عن أنفسکما».
(سید رضی، [بیتا]، خطبة92، ص137/ طبری، ج4، 1387، ص434/ ابن شهر آشوب، ج1، 1379، ص378/ ابن مسکویه، ج1، 1379، ص458) پرسش اساسی در اینجا این است که چرا حضرت علی( اوضاع پیشرو را آشفته میدید؟ مگر در جامعه چه اتفاقاتی رخ داده بود که ایشان اینگونه اظهار ناامیدی میکرد و از پذیرفتن حکومت اکراه داشت؟ بهنظر میرسد محرومیت 25 سالة امیرالمؤمنین از حق خویش، حکمرانی خلفا، و فاصلة ایجاد شده بین مردم و اسلام واقعی، اوضاع جامعه را در این زمان بهشدت دستخوش تغییر کرده بود؛ بهگونهای که علی با ژرفنگری خاصی آینده را بهشدت تاریک و مبهم، و راه اصلاح را دشوار میدید.
آیا با اسلام خود بر خدا و رسول منت میگذارید؟ جدی شدن مخالفت با این روش ـ که بیشتر از جانب اشراف بود ـ سبب شد عدهای از یاران امام علی درخواست کنند تا اشراف عرب را بر دیگران برتری دهد و مدتی با آنان مدارا کند و زمانی که کاملا بر امور مسلط شد، عدالت را در میان همه رعایت کند و بیتالمال را بهطور مساوی تقسیم نماید؛ اما حضرت پیشنهاد آنان را نپذیرفت و فرمود: آیا به من دستور میدهید که پیروزی را با ستم بهدست آورم؟ هرگز چنین نخواهد شد."