چکیده:
بحث معاد، یکی از مهم ترین بحث های حـوزهٴ فلسـفه و کـلام اسـلامی بـه شـمار می رود. اعتقاد به اینکه بعد از مرگ ، انسان ها مبعوث می شوند و به فراخور اعمال و علومی که کسب کرده اند، به کمال لایـق خـود می رسـند، از اصـول دیـن اسـلام محسوب می شود. حکـیم آقـاعلی مـدرس زنـوزی ، کـه از صـاحب نظران حکمـت صدرایی به شمار می رود، برخلاف مشـرب ملاصـدرا، بـه حشـر بـدن عنصـری در مسئله ٴ معاد جسمانی قائل شده است . در این مقالـه ، انتقـاداتی بـر اسـاس حکمـت صدرایی بر دیدگاه مدرس زنوزی درباره معاد جسمانی مطرح می کنیم و نگاهی بـه مهم ترین استدلال قائلان به حشر بدن عنصری ، که استناد به ظواهر دینـی باشـد، خواهیم داشت .
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر، به جای اینکه گفته شود نفس تنزل می کنـد و بـه بـدن عنصـری دوبـاره تعلـق می گیرد، باید گفت که بدون اینکه نفس از مقام والای خود، نزول کند، این بدن است که در اثـر حرکت جوهری به افقی از شایستگی وجودی می رسد که با نفس مرتبط می شود: و نظریه ٴ حق [در مسئله ٴ معاد جسمانی ] آن است که ما بیان نمودیم که نفس دوباره به بدن دنیوی تعلق می گیرد ولی با رجوع بدن به [افق وجودی ] آخرت و حیث وجودی نفس ، نه با بازگشت نفس به دنیا و حیث وجودی بدن بدین گونه که بدن متوقف باشد و نفس به سوی او حرکت کند٦ (همان : ٩٣.
رفیعی قزوینی این مطلب را این گونه شرح می کند: روح بعد از موت تعلق می گیرد به جسد مثالی برزخی تا زمانی که مادهٴ عنصریه قابل و مستعد بشود برای زندگی ابدی ، پس از آنکه خاک عنصری در تحت تکامل طولانی طبیعی به حدی واصل شود که لیاقت ساختمان بدنی اخروی را دارا گردد که معاد جسمانی ظهور یابد، آن وقت با همان بدن برزخی مثالی تعلق گیرد به بدن خاکی ، و نبایست اشکال نمود که لازم می آید در آخرت روح دارای دو بدن باشد؛ زیرا که این دو بدن در عرض هم نیستند بلکه در طول هم هستند به این معنا که بدن برزخی مطابق ملکات و اخلاق روح است و بدن خاکی مطابق شکل و هیئت بدن برزخی است ."