چکیده:
رابطه ٴ ذات و صفات الاهی از اساسی ترین و اولین مباحث کلامی در دنیـای اسـلام است ، که معرکه ٴ آرای اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است . گروهی جانب افراط را در پیش گرفته اند و معتقد به صفات انسان گونه برای واجب تعـالی شـده اند، کـه بـه جسم انگاری خداوند بازگشت کرده است . از سوی دیگر، برخی بـه تفـریط گـرایش پیدا کرده اند و هر گونه صفت ثبوتی و وجودی را از حق تعالی نفی کرده انـد. نظریـه ٴ متعادل و مستدل در میـان فلاسـفه و متکلمـان امامیـه ، اتحـاد مصـداقی و تغـایر مفهومی صفات است . اما برخی از عبـارات ابـن سـینا ظهـور در اتحـاد مفهـومی و مصداقی دارد. نوشتار حاضر تلاشی است برای بررسی و نقد دیدگاه اتحاد مفهـومی و مصداقی صفات واجب تعالی ، بدین معنا که صفات حق تعـالی عـلاوه بـر اینکـه از نظر مصداق و واقعیت خارجی عین ذات او هستند، از نظر مفاهیم نیز درباره خـدای سبحان به یک معنا هستند. ولی با توجه به اقامه نکردن اسـتدلال قابـل قبـول ، و مبهم بودن کلمات و لوازم نادرستی که به دنبال دارد، درستی آن دشوار می نماید. از این رو سعی شده است این دیدگاه بازنگری ، و دلایـل امتنـاع حکمـای مسـلمان از پذیرش آن تبیین شود.
خلاصه ماشینی:
"به بیان دیگر، مهم ترین دغدغه و نگرانی او چه بوده اسـت کـه عـلاوه بـر اثبات وحدت مصداقی صفات در صدد تبیین وحدت مفهومی صـفات برآمـده اسـت ؟ آیـا دیـدگاه عینیت مصداقی و تغایر مفهومی صفات را با وحدت حقیقی و بساطت ذاتـی حـق تعـالی ناسـازگار یافته است ؟ یا وجود روایات نفی کنندهٴ صفات از ذات واجب به طور مطلق ، در متون حدیثی انگیزه و زمینه مطرح کردن چنین نظریه ای را فراهم کرده است ؟ پاسخ به این پرسش ها با توجه به اجمال و ابهامی که در عبارات ابن سـینا وجـود دارد، آسـان نیست .
اما برخی از پژوهشگران ، که برای تبیین این نظریه تلاش وافری کرده اند، در پاسخ بـه برخـی از پرسش های مذکور و بیان انگیزه ابن سینا از مطرح کردن این دیدگاه و توجیه اقامه نکـردن دلیـل برای اثبات اتحاد مفهومی صفات ، چنین نگاشته اند: او مسئله را مفروغ عنه شمرده است و تصریحات خودش را مستظهر به عموماتی می داند که هر یک در جای خودش به تفصیل ثابت و استدلالی شده است ، بساطت واجب تعالی ، مبرا بودن ذات از هر گونه ترکیب و همچنین پیراسته بودن ذات از هر گونه حیثیت ، حتی حیثیات اعتباری و اینکه انتزاع مفاهیم متعدد از مصداق واحد من جمیع جهات به نوعی ناسازگاری و تناقض را در پی خواهد آورد، همگی از جمله استدلال هایی است که در جای خود مبرهن گشته اند و می توان از آنها در عدم تغایر مفهومی صفات باری تعالی سود جست (ذبیحی ، ١٣٨٣: ٤٠)."