چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی پیش بینی مولفه های آلکسیتایمیا براساس ابعاد سرشت و منش شخصیت انجام شده است . روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دبیران زن شاغل در آموزش و پرورش کرمانشاه در سال ٩٣-١٣٩٢بود. نمونه آماری شامل ٣٠٠ نفر که با روش نمونه گیری خوشه ایی چندمرحله ای انتخاب و از آنها خواسته شد مقیاس سرشت و منش (کلونینجر،١٩٨٦)، مقیاس آلکسیتایمیا تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، ١٩٩٤) را تکمیل کنند. تحلیل داده ها با محاسبه ضرایب همبستگی بنیادین و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج همبستگی بنیادی نشان می دهد که متغیر پش بین ٠.٤٥ از واریانس متغیر ملاک را پیش بینی می کند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که ابعاد سرشتی آسیب گریزی بالا و پاداش وابستگی پایین و ابعاد منشی خودراهبری و خودفراروی پایین توان پیش بینی مولفه های آلکسیتایمیا را دارند. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصصیه های شخصیتی بر توانمندیهای فرد در زمینه پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها تاثیر میگذارد.
خلاصه ماشینی:
"Using multistage cluster sampling method, 300 female teachers were selected and were asked to complete temperament and character inventory cloninger (1986), and Toronto alexithymia scale (Bagby, Parker& Taylor, 1994).
Keywords: temperament & character, alexithymia, woman teacher مقدمه سیفنوس ١ (١٩٧٣) اصطلاح آلکسیتایمیا را نخستین بار به عنوان ویژگی اصلی بیماران مبتلا به اختلال های روان تنی مطرح کرد که عبارت است از نوعی اختلال شناختی- عاطفی آشکار که در آن تفکر و اعتقادات نمادین افراد و زندگی توأم با هیجان به طور شایان توجهی کاهش مییابد و توانایی افراد در شناسایی و بیان احساساتشان به طور شفاهی محدود میشود و این افراد نمیتوانند به خوبی احساسات خود را بیان کنند.
Lysaker, Olesek, Buck, Leonhardt, Vohs, Ringer, et al 7.
Schütz, Archer, & Garcia ابعادمنشی خودراهبری بالا، همکاری پایین و خودفراروی پایین با مؤلفه های آلکسیتایمیا رابطه دارند (لی، یو، چو، چو، کو وکیم ١، ٢٠١٠؛ کلیکل ، کوس ، ایرکورکمار، سایر، کومرکو و کلونینجر٢، ٢٠١٠؛ کونراد و وینگر٣، ٢٠٠٩؛ اورن ، کوس ، سایر، اوزکلیک ، بورکارت ، الهای و همکاران ٤، ٢٠٠٨؛ پیکاردی، تونی و کاروپو٥، ٢٠٠٥؛ گراب ، اسپیتزر و فری برگر٦، ٢٠٠١)؛ بنابراین صفات سرشت و منش نقش مستقلی در بروز آلکسیتایمیا دارند.
این آمادگی ارثی باعث میشود که وقتی چنین افرادی با موقعیت ها و محرکهای ناآشنا و پراسترس روبرو شوند، اضطراب بیش از حد از خود نشان دهند (کلونینجر، ١٩٨٦)؛ بنابراین ، آسیب گریزی افراد را مستعد تجربۀ پریشانی و هیجان های منفی همچون اضطراب ، ترس و نگرانی میکند؛ صفاتی که در میان افراد مبتلا به آلکسیتایمیا به لحاظ ناتوانیهایشان در آگاهی هیجانی و پردازش شناختی، دشواری در توصیف و شناسایی هیجان ها مشاهده میشود."