چکیده:
ادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو مینماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و «شاهنامه» فردوسی مقایسه و تحلیلی صورت نگرفته است. بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگهای کاربرد یافته در دو حماسه به روش تطبیقی برای دریافت درجه شناخت و اهمیت رنگ در دو فرهنگ متفاوت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، تا اهمیت و سهم کاربرد این عنصر زیربنایی(رنگ) در شکلگیری این دو حماسه در دو بعد زمانی و مکانی متفاوت شناسایی گردد.ادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکنـد و بـا نفـوذ در ابعـاد متنوع ادب ، عناصر اصـیل هـر ملـت را بـازگو مـینمایـد، تـا اهمیـت عناصـر بیگانـه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگ ها به شکل تطبیقـی ، پـیش از این گویا در دو حماسه هومر و «شاهنامه » فردوسی مقایسه و تحلیلـی صـورت نگرفتـه است . بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگ های کاربرد یافته در دو حماسـه بـه روش تطبیقی برای دریافت درجه شناخت و اهمیت رنگ در دو فرهنگ متفاوت مورد تحلیـل و بررسی قرار گرفته ، تا اهمیت و سهم کاربرد این عنصر زیربنایی(رنگ ) در شکل گیـری این دو حماسه در دو بعد زمانی و مکانی متفاوت شناسایی گردد.
خلاصه ماشینی:
به مثال های زیر در این باره توجه کنید: زمین را بلنـدی نبـد جایگـاه یکی مرکزی تیره بود و سـیاه (همان ، ب ٤٨: ١٧) در «شاهنامه » دوازده بار بـرای توصـیف دیـوان - بـه جـز اکـوان دیو(بـا رنـگ زریـن فریبنده )- و جادوگران از رنگ سیاه استفاده شده است ، تا جنبه اهریمنی آنان روشـن تـر نموده شود: دمنده سیه دیوشان پیشـرو همه بآسمان برکشیدند غـو (شاهنامه ، ب ٣٤٣: ٣٠) این درست همان کاری است که هومر هنگام وصف تلمـاک پسـر ادیسـه انجـام داده است : «هیچ شناختی از مرگ و از بغ سیاه و بیشگون نابودی ندارد»(کزازی، ١٣٧٩: ٣٣).
یکی دیگر از رنگ هایی که هرگز در شعر شاعران سبک خراسانی و «شـاهنامه » نمـود نداشته و شاید به دلیل عدم شناخت چنین آلیاژی در این محدوده جغرافیایی بوده ، رنگ برنزین است که در «ادیسه » با دو بسامد در وصف کیهان و ابزار جنگی به کار رفته است .
این رنگ با بیش ترین بسامد برای توصیف زمین ، تیغ هـا و درفـش پهلوانـان و جنگـاوران میدان های جنگ «شاهنامه » مورد استفاده قرار گرفته است ؛ مانند: چه پوشد کجا برفـرازد درفـش که پیداست تابان درفش بنفش (شاهنامه ، ب ٧٢٣: ٤٦) این رنگ علاوه بر بسامدش ، در جایگاه حشـو و قافیـه زیـاد قـرار گرفتـه ، و از سـویی فردوسی دوازده بار آن را با چند رنگ متوالی در یک مصراع گنجانده است .