چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برخی از مؤلفههای حاکمیتی نظیر تمرکز مالکیت (درصد سهام پنج سهامدار بزرگ) و ساختار هیأت مدیره ( اندازه و اسقلال هیأت مدیره) بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش است. علاوه بر این، به منظور سنجش هرچه بهتر مدیریت سرمایه در گردش و کارایی آن، از چهار معیار دوره وصول مطالبات، دوره تبدیل موجودی، دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد استفاده شده است. بدین منظور، فرضیههای پژوهش در قالب سه فرضیه اصلی و دوازده فرضیه فرعی براساس اطلاعات 113 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1385 تا 1391 و با استفاده از الگوی دادههای تابلویی بررسی وآزمون شدند. نتایج بیانگر آن است که سطح تمرکز مالکیت ارتباط منفی و معناداری با دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد دارد، اما ارتباط معناداری با دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت بدهی ندارد؛ به عبارتی، افزایش درصد سهام نگهداری شده توسط پنج سهامدار بزرگ به علت بالابردن سطح نظارت سهامداران از طریق کاهش در طول دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد، میتواند به افزایش کارایی مدیریت سرمایه در گردش منجر شود. این در حالی است که ساختار هیأت مدیره به جز با دوره وصول مطالبات، ارتباط معناداری با سایر معیارهای مدیریت سرمایه در گردش ندارد. بنابراین، در کل میتوان گفت که به علت عدم رابطه معنادار ساختار هیأت مدیره با چرخه تبدیل وجه نقد به عنوان اثر مشترک و توأم سه شاخص دیگر، ساختار هیأت مدیره تأثیر معناداری بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش ندارد که این موضوع میتواند نشاندهنده ضعف و عدم کارایی هیأت مدیره در کنترل و نظارت برسیاستهای سرمایه در گردش شرکتهای ایرانی باشد.
خلاصه ماشینی:
"نتایج بیانگر آن است که سطح تمرکز مالکیت ارتباط منفی و معناداری با دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد دارد، اما ارتباط معناداری با دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت بدهی ندارد؛ به عبارتی، افزایش درصد سهام نگهداری شده توسط پنج سهامدار بزرگ به علت بالابردن سطح نظارت سهامداران از طریق کاهش در طول دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد، میتواند به افزایش کارایی مدیریت سرمایه در گردش منجر شود.
با توجه به مبانی نظری و پیشینه مطرح شده و نظر به اینکه در این پژوهش چهارمعیار مدیریت سرمایه در گردش (دوره وصول مطالبات 107 ، دوره تبدیل موجودی 108 ، دوره پرداخت بدهی 109 و چرخه تبدیل وجه نقد) در نظر گرفته شده است، فرضیههای پژوهش به صورت تدوین شدهاند: فرضیه اصلی اول: بین تمرکز مالکیت و مدیریت سرمایه درگردش رابطه معناداری وجود دارد.
بنابراین، با توجه به اینکه در شرکتهای ایرانی دو ویژگی ذکر شده در بالا یعنی درصد بالای سهام نگهداری شده توسط پنج سهامدار بزرگ- وجود دارد، این امر میتواند از طریق کاهش در طول دوره تبدیل موجودی و چرخه تبدیل وجه نقد به کارایی هرچه بهتر مدیریت سرمایه در گردش کمک شایانی نماید."