چکیده:
نوشتار حاضر جایگاه تبیینی و تفسیری کتاب «جستارهایی درباره مناسبات شهر و شهرنشینی در دوره سلجوقیان» را از دو منظر ایجابی و سلبی مورد نقد قرار میدهد. تکوین نسبی ساختار اقتصادی_ اجتماعی شهرها در عهد سلجوقی و کارکردهای به سامانتری که در این عهد پیدا کردهاند از وجوه ممتاز تاریخ ایران این عهد است که کتاب مذکور را از اهمیت و قابلیت نقد برخوردار میسازد. در عهد سلجوقیان، زمینه های تثبیت و نهادینگی ساختار حیات شهری در ایران فراهم شد و میراث باستانی و اسلامی و دستاورد فرهنگی و تمدنی ایرانیان در قرون آغازین اسلامی در همآمیخت و ساختار اقتصادی – اجتماعی قابل اعتنایی به خودگرفت. مولف کتاب با در نظر داشتن این مهم، سیر تحول شهر و شهرنشینی در تاریخ ایران، به سراغ مناسبات شهری این عصر رفته است و با تمرکز بر اقتصاد شهری و کارکردهای معیشتی شهر در دوران میانه، مناسبات اقتصادی شهر عهد سلجوقی را با دیگر نظام های تولیدی این عهد بررسی و تحلیل کرده است
خلاصه ماشینی:
"اگر پیشگفتار را مفهومی در نظر بگیریم که در ذیل آن مطالبی بیان می شود که ذهن مخاطب را نسبت به موضوع آماده کرده و آن را جهت می دهد و مقدمه را مفهومی در نظر داشته باشیم که مولف کتاب یا رساله ضمن بیان علل پرداختن به موضوع و اشاره به وجوه اهمیت آن به سختی های پژوهش اشاره می کند و دیدگاهها و نقطه نظراتی را که جای دیگری برای طرح آنها وجود نداشته است مطرح می کند؛ این سوال مطرح می شود که میان پیشگفتار و مقدمه در نگاه مولف محترم کتاب «جستارهایی در مناسبات شهر و شهرنشینی در دوره سلجوقیان » چه نسبتی وجود داشته است ؟ اگر آنها را متمایز می دانسته چرا فقط به لفظ پیشگفتار اکتفا کرده است ؟ اگر پیشگفتار را عام بر مطالب ٥٠ صفحه ای قبل از بخش اول در نظر گرفته چرا در بالای صفحات (صفحات سمت چپ کتاب ) مفهوم مقدمه به کار برده است ؟ در همین جهت مباحث چهارگانه ای (جامعه شهری دوره سلجوقی ، سرچشمه های آگاهی : منابع ، پژوهش ها) که از صفحه ١٢ کتاب آغاز شده و تا صفحه ٤٩ بسط یافته است را چرا ذیل مقدمه آورده است ؟ هنگامی که به متن اصلی کتاب رجوع می کنیم دقت و وسواس مولف در تنظیم و توزیع مطالب و ربط مفهومی عناوین و زیر عنوان ها مواجه می شویم اما مطالب ٥٠ صفحه ای نخستین کتاب این ویژگی را ندارد."