چکیده:
تبیین فضایل و رذایل اخلاقی در اسلام همواره یکی از دغدغه های مولفـان کتـاب های اخلاق اسلامی بوده اما باید بتوان این مهم را همراه با تحلیل و ترسـیم " نظـام اخلاقی " در اسلام پیش برد، تا نهایتا به توضیح معقولی از آن دست یـابیم ؛ درغیـر این صورت نمی توان ادعا کرد مکتب اسلام در ارائة مجموعة وسیعی از دستورات و احکام اخلاقی الهی از یک برنامه و چارچوب منظم و هماهنگ برای دستیابی بـه اهداف خاص خود پیروی کرده است . بدین ترتیب مسالة اصلی ایـن مقالـه نحـوة تفاوت گذاردن بین رویکرد"تبیین " فضایل و رذایل اخلاقی با رویکـرد :" تحلیـل نظام مند" آنهاست ؛ امری که دغدغة اصلی نویسندة این مقاله در مسیر بررسی کتـب دانشگاهی با عنوان اخلاق اسلامی بوده است . با این حساب پس از معرفی کلی کتاب "اخلاق اسلامی ؛ مبانی و مفاهیم "، در قالب ابعاد شکلی و محتوایی ، با هدف نقد وبررسی اثر، به ارزیابی نقاط قـوت و ضـعف آن می پردازیم و در پایان مقاله پس از طرح نتیجه گیری ، پیشنهادهای خود را در جهت تکمیل آن ارائه خواهیم داد.
خلاصه ماشینی:
"به هر ترتیب نویسندة یک کتاب اخلاقی که مـی خواهـد از راه هـا و پیامـدهای صـفات اخلاقی سخن گوید باید تکلیف خودرابا این پرسش مهم روشن کند که برای تقویت و یا زدون صفات نیک و یا پلید اخلاقی ، نقطة آغازین در وجود انسان کجاست ؟ آیـا بایـد از اطلاعات و دانش اخلاقی شروع کرد یا از ذوق ، حالات و صفات اخلاقی ؟ به عنـوان مثال برای تقویت صفت محبت ، باید اطلاعات علمی و آگاهی های معرفتی انسان را در این خصوص افزایش داده و اصلاح کرد یا این که کاری کنـیم ایـن حالـت درونـی در قوای احساسی و روانی وی تحریک شده تا نسبت به دیگری عشـق بـورزد؟ یعنـی بـه تحریک عواطف بپردازیم یا به تقویت عقول آدمی اقدام کنیم ؟ اگر هـم بخـواهیم ماننـد بعضی به نویسندگان ، به هر دو بها دهیم ، به هر ترتیب ناچار از اولویت بندی هسـتیم و در این فرض ، اولویت با کدام است ؟ بدین سان باید تعیین تکلیف کرده و علاوه بر آن ، در آغاز اثر به روشنی اعـلام شـود ؛ اگر رویکرد منتخب ، "ذوقی و موعظه ای " است باید به سمت ایجاد یک فضای عرفـانی و ادبیاتی مشابه آن همراه با اشعار و شطحیات عارفانه و مصادیق پند آموز پیش رفت و اگر رویکرد ،" تحلیلی و استدلالی " است باید هر حکم و ادعایی را با نقد و بررسـی و تحلیل همه جانبه و استحکام استدلال های عقلی همراه کرد و اگـر رویکـرد ، "نقلـی و متنی "است که باید در همه جا و بـه طریقـی جـامع و مسـتند و بـا توجـه بـه اصـول جامع نگری (در برابر جزء نگری ) و نیزاصل مجموعه نگری (در برابر جزئی نگری ) بـه آیات و روایات اسلامی ، به تنظیم ساختار بحث اقدام کرد."