چکیده:
سزاگرایی از قرن هجدهم و آغاز مناقشۀ توجیه مجازات مغلوب و فایدهگرایی، نظریۀ غالب در نظامهای عدالت کیفری بود. از دهۀ هفتاد قرن بیستم و پس از افول بازپروری، قرائتهای نوینی از سزاگرایی مطرح شد و برای مواجهه با انتقادات سنتی استدلالهای جدیدی شکل گرفت. پرسش این است که این بهظاهر سزاگرایان جدید واقعا "جدید" یا "سزاگرا" هستند؟ این مقاله نشان میدهد که چنین نیست و سزاگرایان ادعایی معاصر نه سزاگرا هستند و نه معاصر.
From the beginning of the battle of justification of punishment, 18th century,
retributivism has been lost and utilitarianism has dominated the criminal justice
systems. From 1960s, when rehabilitation declined, the new versions of
retributivism proposed and invoked to new arguments to meet the traditional
objections. By developing of this new version, a core question is: “Are these
seemingly new retributivists exactly new or Retributivists?” The paper shows that
the answer is “no” and the so-called new retributivists neither are retributivists nor
new.
خلاصه ماشینی:
"گزینش قرائت کانتی از چند جهت موجه است : یک ، تقریبا هیچ مـدعی سـزاگرایی نـداریم کـه خود را به کانت متصل نکرده باشد، دوم ، قرائت کانتی درک صحیح تری از «توجیـه » بـه دسـت می دهد و به لایه های معرفت شناختی آن التفات دارد، سوم ، اظهارات کانت چنـد جنبـة مهـم از مسائل مجازات را پوشش می دهد و علاوه بـر توجیـه مجـازات از مـلاک تعیـین آن نیـز سـخن می گوید، چهارم ، کانت در مقابله با نظریة رقیب (فایده گرایی ) خاموش نیسـت و اشـکالات آن را تبیین کرده است ، پنجم ، قرائت کانتی نسبت به دیگران از تقدم تاریخی برخـوردار اسـت .
این جمـلات بـه احکام دینی و آیه های وحی شده به یک پیـامبر بیشـتر شـبیه اسـت تـا اسـتدلال فلسـفی ، و انسـان تحریک می شود بپرسد: چرا مجازات «سزای » مجرم است ؟ چرا مجرم باید به «سزای » خـود برسـد؟ چرا «دلیل دیگر» نادرست است ؟ البته پاسخ بیشتری از کانت خواهیم شنید: «عـدالت چنـین اقتضـا می کند»، «انسان هدف فی نفسه است » و فایده گرایی او را به ابزار بدل می کند، اما کماکان مـی تـوانیم بپرسیم : «کدام عدالت ؟»، «چرا عدالت چنین اقتضا می کند؟»، «چرا انسان هدف فـی نفسـه اسـت ؟»، «ملاک تشخیص عادلانه و غیرعادلانه چیسـت ؟» و در پرسشـی کلـی تـر«دسـتور اخلاقـی سـزادهی چگونه توجیه می شود؟»."