چکیده:
هدف: برای فهم عمیق علوم انسانی و مبانی و ریشههای آن، آشنایی با اندیشمندان و صاحبنظرانی که از جنبههای گوناگون به بررسی این علوم پرداختهاند، ضروری است. هدف این مقاله، آشنایی با اندیشههای میشل فوکو به عنوان یکی از برجستهترین اندیشمندان غربی دربارۀ علوم انسانی بوده است. روش: برای دستیابی به هدف، از منابع موجود به روش کتابخانهای و با تکنیک فیشبرداری، اطلاعات لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. یافتهها: بررسیها نشان داد که فوکو شکلگیری علوم انسانی را مربوط به دوران مدرن میداند. وی بیان میدارد که با قرار گرفتن انسان به عنوان سوژه و ابژۀ علم بود که شرایط برای شکلگیری علوم انسانی در غرب فراهم شد. فوکو در شکلگیری علوم انسانی نقش قدرت را برجسته میکند و معتقد است بین این دو به نحو تفکیک ناپذیری رابطه وجود دارد. به گفتۀ وی، علوم انسانی جایگاه مستقلی در بین سایر علوم ندارد و مشکلات مختلف علوم انسانی از همین مسئله ناشی میشود. وی همچنین فرجام مثبتی برای علوم انسانی در نظر نمیگیرد و این علوم با فروپاشی نظام دانایی مدرن، جای خود را به علومی مانند روانکاوی، زبانشناسی و مردمشناسی خواهند داد. نتیجهگیری: فوکو با ارائۀ تحلیلهای دقیق و نگرشی نقادانه پیرامون علوم انسانی، بصیرتهای مهمی به پژوهشگران حوزه علوم انسانی میدهد تا بتوانند از طریق واکاوی این علوم، از کارکردهای آن برای بهبود جامعه استفاده کنند هدف: برای فهم عمیق علوم انسانی و مبانی و ریشه های آن، آشنایی با اندیشمندان و صاحب نظرانی که از جنبه های گوناگون به بررسی این علوم پرداخته اند، ضروری است . هدف این مقاله ، آشنایی با اندیشه های میشل فوکو به عنوان یکی از برجسته ترین اندیشمندان غربی دربارة علوم انسانی بوده است . روش: برای دستیابی به هدف، از منابع موجود به روش کتابخانه ای و با تکنیک فیش برداری، اطلاعات لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. یافته ها: بررسیها نشان داد که فوکو شکل گیری علوم انسانی را مربوط به دوران مدرن میداند. وی بیان میدارد که با قرار گرفتن انسان به عنوان سوژه و ابژة علم بود که شرایط برای شکل گیری علوم انسانی در غرب فراهم شد. فوکو در شکل گیری علوم انسانی نقش قدرت را برجسته میکند و معتقد است بین این دو به نحو تفکیک ناپذیری رابطه وجود دارد. به گفتۀ وی، علوم انسانی جایگاه مستقلی در بین سایر علوم ندارد و مشکلات مختلف علوم انسانی از همین مسئله ناشی میشود. وی همچنین فرجام مثبتی برای علوم انسانی در نظر نمیگیرد و این علوم با فروپاشی نظام دانایی مدرن، جای خود را به علومی مانند روانکاوی، زبانشناسی و مردمشناسی خواهند داد. نتیجه گیری: فوکو با ارائۀ تحلیلهای دقیق و نگرشی نقادانه پیرامون علوم انسانی، بصیرتهای مهمی به پژوهشگران حوزه علوم انسانی میدهد تا بتوانند از طریق واکاوی این علوم، از کارکردهای آن برای بهبود جامعه استفاده کنند.
Objectives: Due to the nature of the Islamic Revolution in Iran (1988)، it has been seriously rooted in the human sciences، social and cultural conditions of Iranian-Islamic culture. What is western relationship with us? Humanities and based on its roots deep understanding and familiarity with scholars and experts who have studied various aspects of the study of the sciences is essential. The purpose of this article is to introduce the ideas of Michel Foucault as one of the most prominent thinkers of Western human sciences.
Method: To achieve this objective the resources available to library research and note taking techniques to collect data and then the data were analyzed.
Results: The results of the present survey indicated that Foucault observes the modern era in the formation of the human sciences. The role of power is a fundamental role in the formation of human sciences. He believes the man as subject and object of the conditions for the formation of the humanities in the West. Foucault highlights the role of power in the formation the humanities. According to him the problem is that humanities have not found its proper place among other sciences، social sciences، and various problems are originated from this issue. He does not predict a positive conclusion for the humanities and they will be replaced with sciences، such as psychoanalysis، linguistics and anthropology.
Conclusion: The author of the article concludes Foucault with detailed analysis and critical view of the human sciences gives to the present researchers an important insight about human sciences in analyzing the science and improving the community
خلاصه ماشینی:
در حقیقت ؛ با پاسخگویی به این سؤالات میتوان با اندیشۀ فوکو دربارة علوم انسانی آشنا شد: ١- پیدایش علوم انسانی مربوط به چه دورانی است و این دوران چه تفاوتهایی با گذشته دارد؛ بدین معنا که چرا علوم انسانی در مختصات خاص مدرنیته به وجود آمد نه پیش و نه پس از آن؟ ٢- علوم انسانی چه نسبتی با قدرت دارد؟ ٣- علوم انسانی چه جایگاهی در میان سایر علوم دارد؟ ٤- علوم انسانی چه آیندهای در پیش رو دارد؟ د) پیدایش علوم انسانی فوکو در کتاب «نظم اشیا» که عنوان فرعی آن «دیرینه شناسی علوم انسانی» است ، با روش دیرینه شناسی به بحث پیرامون اشکال دانش در دورههای مختلف تاریخی و شکل گیری علوم انسانی پرداخته است .
فوکو(١٣٨٩: ٢٥) بر خلاف نظر رایج ، که تأمل پیرامون انسان را به سقراط و فلسفۀ یونان نسبت میدهند، معتقد است که تا قبل از قرن نوزده، انسان هیچ گونه جایگاهی در بررسیهای علمی نداشت و تنها در قرن حاضر است که مورد پژوهش علمی قرار گرفته و امکان شکل گیری علوم انسانی فراهم شده است .
اما برای فهم چگونگی پیدایش علوم انسانی، شناخت روش دیرینه شناسی فوکو ضروری است ؛ چرا که با استفاده از این روش، وی به بررسی نظامهای اندیشه در طول تاریخ پرداخته و از ظهور علوم انسانی در قرن نوزدهم خبر میدهد.
بر اساس آنچه بیان شد، فوکو به سه دروة معرفتی رنسانس (تا ١٦٦٠م )، کلاسیک (١٦٦٠ تا ١٨٠٠)، مدرن(١٨٠٠ تا ١٩٥٠) و نظام دانایی که بر هر دوره حاکم است ، اشاره میکند تا از این طریق ، پیدایش انسان و شکل گیری علوم انسانی را شرح دهد.