چکیده:
تاریخ کلیسای کاتولیک گویای این مطلب است که آموزه «معصومیت» یک مسئله حادث است و
به پس از دوره حواریان برمی گردد. در هیچ جایی از کتاب مقدس و مکتوبات دیگر دوره
اولیه مسیحیت، این آموزه به صورت یک اصطلاح بیان نشده است و در هیچ سند مکتوبی
نمی توان آن را یافت، بلکه با مطالعه اسناد کلیسا مشاهده می شود که این آموزه از
جمله تصمیمات و اختیارات پاپ در کلیسا بوده است و پاپ ها یکی پس از دیگری در مطرح
کردن آن دخالت می کنند. وقتی موضوع تفوق و اقتدار پاپ ارائه می گردد، نمی توان
انگیزه ای مهم تر از وارد کردن آموزه «معصومیت پاپ» در الهیات مسیحیت پیدا کرد، تا
آنجا که پاپ پیوس نهم شورای واتیکانی اول را تشکیل داد و این آموزه را قانونی کرد.
از این رو، باید گفت: آموزه «معصومیت»، که یکی از مهم ترین مصادیق آن «معصومیت پاپ»
است، نقشی حیاتی در کلیسا دارد و تقویت و تضعیف آن می تواند در بسیاری از تصمیمات
کلیسا دخیل باشد. بر این اساس، در این مقاله کوشیده ایم با مراجعه به اسناد و مدارک
اصلی کلیسایی، آن را تبیین، و دیدگاه های موافق و مخالف با آن را ذکر کنیم.
خلاصه ماشینی:
"آیا اینها می توانند بدون اینکه کل کلیسا لحاظ شوند خطاناپذیر باشند؟ جواب می تواند مثبت باشد; زیرا برای نمونه، «معصومیت» (مستقل یا وابسته) اسقفی به عنوان یک کل، ممکن است چنان ضروری به نظر نرسد، اما با مراجعه به ساختار کلیسایی و نهادهای خاص تعلیمات مقتدرانه آن، به این نتیجه می رسیم که کلیسا ـ همان اسقفان به علاوه پاپ ـ یک کل هستند.
([50]) اما درباره خود پاپ، باز ممکن است سؤال شود که آیا مستقل از شورای اسقفی، خطاناپذیر است؟ در جواب این سؤال نیز باید متذکر شد که از زمان ترتولیان، که شوراها تجلی کلیسا تلقی شدند، همین امر راه را برای فهم معصومیت پاپ هموار کرد.
اینکه کلیسای اورشلیم از همان آغاز، از دستگاه نظارتی برخوردار بود که به دست پیران و خادمان کلیسا اداره می گردید و از عادات یهودی الگو می گرفت; یا اینکه در بین گروه های پولسی، روح القدس دارای نقش محوری بود; یا اینکه از نظر شخصیتی مانند ریموند براون (Raymond Brown) در گروه های یوحنایی، تنها اقتدار فارقلیط (Paraclete) یا همان شفیع و میانجی یا روح القدس مطرح بود; یا اینکه درباره متی، برخی از متألهان ادعا می کنند که انجیل وی به یک دستگاه سامان یافته از رسولان و تعلیم دهندگان اشاره دارد; یا برهانی که مفسری مانند رودلف اشناکن بورگ (burg RudolfSchnaken) ارائه می کند که جماعت مسیحی به وجود یک نظام نهادینه شده با هدف رستگاری اشاره دارد (متی 18:1ـ20) این نهاد با قدرت پطرس تحکیم می یابد.
گرچه برای مقام اسقفی یا پاپی ادله خاصی از سوی کلیسای کاتولیک اقامه گردیده است، اما شاید بتوان گفت: یکی از عوامل مؤثر در مسئله ادعای پاپ یا اسقف، همین آموزه «اقتدار کلیسایی» است; چنان که نقش کتاب مقدس را نیز نباید نادیده گرفت."