چکیده:
متفکران ادیان گوناگون درباره اثباتپذیری وجود خدا، دیدگاههای مختلفی دارند؛
دستهای، افزون بر امکان اثباتپذیری حق تعالی، براهین گوناگونی برای مدلل ساختن
مدعای خود اقامه کردهاند. برهان مبتنی بر خوارق عادت، یکی از براهینی است که
غربیان برای اثبات خدا بهکار بردهاند. البته ملا محمد مهدی نراقی نیز در
انیسالموحدین به این برهان تمسک میکند. این مقاله، ضمن بیان دو تقریر مرحوم
نراقی، تقریر جان هاسپرز، جان هیک و استاد جوادی آملی، در ادامه به پارهای از
اشکالات منتقدان و پاسخ آنها نیز پرداخته است.
Different religion’s scholars have diverse views about provability of God’s existence. Some not also believe the possibility of provability of God، but have also represented different demonstrations to prove their claim. The demonstration based on miracle and unordinary events is one of the demonstrations used by western scholars to prove God. Molla Ahmad Naraqi has also used this demonstration in his Anis-ol-Movahhedin. While explaining the expositions of late Naraqi، John Hospers، John Hick and Javadi Amoli، this article explains some queries of the critics and their answers.
خلاصه ماشینی:
"در ادامه، به چند تقریر این برهان اشاره میشود: تقریر اول محقق نراقی: معجزات و کرامتهای انبیا و اولیا، یکی از دلایل اثبات وجود خدا است؛ زیرا عقل، حکم میکند که امور غریبهای که از پیامبران و امامان صادر شده است؛ مانند اژدها شدن عصا، زنده کردن مردگان، برگردانیدن خورشید و شق شدن ماه، تسبیح نمودن سنگ ریزه، جاری شدن آب از میان انگشتان و مانند اینها از معجزهها و کرامتها است و از انسان عادی صادر نمیشود؛ پس باید صانع حکیمی باشد که صدور این گونه امور به سبب قدرت کامله و حکمت شامله او باشد.
مرحوم نراقی در ادامه میفرماید: اگر کسی دیده او به نور بصیرت بینا گردد، متوجه میشود که این امور از جانب دیگری است (نراقی، 1362: ص 54 ـ 53) محقق نراقی در این استدلال، تنها به معجزات و کرامتهای پیامبران و اولیا تمسک کرده است؛ یعنی امور خارق عادتی که با ادعای نبوت و امامت همراه باشد و اگر دلالت معجزات بر صدق دعوی نبوت و امامت تمام باشد، میتوان با واسطه به اثبات وجود خدا پی برد.
البته جان هیک هیچ یک از دو بیان گذشته (یعنی معجزات و اجابت دعا از یک و خواب و رؤیا و ندای وجدان را از سوی دیگر) برای اثبات مطلقه خدا کافی نمیداند؛ یعنی هر چند، چنین استنتاجی را از نظر روانی و روانشناختی، صحیح معرفی میکند و معتقد است هر کس، هراندازه هم که شکاک باشد، با مشاهده این امور، به اعتقاد به وجود خدا، میگراید؛ اما نمیتوان اینها را دلیلی متقن و مورد قبول همگان برای اثبات وجود خدا دانست؛ زیرا برخی از انسانها، چنان حوادثی را تجربه نکردهاند (همان: ص70)."