چکیده:
هر چند دانش تاریخ، قدمتی کهن دارد، سوال از فایدهمند بودن یا نبودن آن همواره ذهن
بسیاری را در گذشته و حال به خود مشغول داشته است. اگر چه مورخان اسلامی کمتر فصلی
از آثار خود را به این موضوع اختصاص داده یا اثر مستقلی در این زمینه تدوین
کردهاند گاه در مقدمه نوشتههای تاریخی خود بدین بحث پرداختهاند.
مقاله حاضر دیدگاههای حدود ده تن از مورخان برجسته اسلامی را در باره فایدهمندی
تاریخ استخراج و بررسی کرده است. از نظر این مورخان، عبرتگیری و تجربهآموزی از
اعمال گذشتگان، دست یابی بر ملکه صبر، افزون شدن قوه عقل، رفع ناامیدی، دلگرمی به
رحمت الاهی، کناره جویی از سرای فانی، دل بستن به سرای باقی، ایجاد سرگرمی و غیره
از جمله مهمترین فواید مطالعات تاریخی هستند.
Although history is an ancient knowledge، the question of its efficacy or inefficacy has occupied the minds of many people in past and present. Even though Islamic historians have written very few chapters on this subject in their books or have very few independent books in this field، some of them have discussed this subject in the introduction of their historical writings.
The present article has extracted and analyzed views of about ten outstanding Islamic historians about helpfulness of history. The most important benefits of historical studies، according to these historians، are: having as a sample and gaining experience from deeds of the past people، achieving the habit of patience، an increase in the faculty of wisdom، removal of despair، being confident to the Divine mercy، isolation from the mortal world، becoming hopeful to the immortal world، having a hobby and etc.
خلاصه ماشینی:
"نویسنده مذکور در ابتدای اثر بعدی خویش یعنی تاریخ طبرستان و رویان و مازندران چنین آورده است: بدان که علم تاریخ علمی است مشتمل بر شناختن حالات گذشتگان این جهان که چون اهل بصیرت به نظر اعتبار بر مصداق فاعتبروا یا اولی الابصار نگاه کنند، به دلایل عقلی بدانند که احوال مردم حال را مآل کار بر همان منوال خواهد بود و غرض از آن مجرد قصه خوانی و خوش آمد طبع و هوای نفسانی نباشد و غرض کلی و مقصود اصلی بر آن باشد که از دانستن آن فایده دین و دنیا به حاصل آرد که اگر مقصود از آن فایده دارین نبودی، خدای تعالی شانه در کلام مجید ذکر انبیا و اولیا که پادشاهان دین و دنیایند نکردی و احوال کفره و فجره و فسقه را که خسرالدنیا والاخرهاند هم به استقصا یاد نفرمودی (مرعشی، 1361: ص 101).
به نظر او، تاریخ هر چند در ظاهر اخباری بیش نیست در باره روزگارها و دولتهای پیشین و سرگذشت قرون نخستین، که گفتارها را با آنها میآرایند و بدانها مثل میزنند و انجمنهای پر جمعیت را به نقل آنها آرایش میدهند، ما را به حال آفریدگان آشنا میکند که چگونه اوضاع و احوال آنها منقلب میشود، دولتهایی میآیند و فرصت جهانگشایی مییابند و به آبادانی زمین میپردازند تا ندای کوچ کردن و سپری شدن آنان را در میدهند و هنگام زوال و انقراض ایشان فرا میرسد؛ اما در باطن اندیشه و تحقیق در باره حوادث و مبادی آنها و جستوجوی دقیق برای یافتن علل آنها است و علمی است در باره کیفیات وقایع و موجبات و علل حقیقی آنها و به همین سبب تاریخ از حکمت سرچشمه میگیرد و سزا است که از دانشهای آن شمرده شود (ابن خلدون، 1336: ص2)."