چکیده:
بر اساس نظریه ی بینامتنیت هر متن ادبی، آگاه یا ناخودآگاه ، زایش و باز خوانشی از آثار ادبی پیش از خود یـا معاصر با خود است . نهج البلاغه از هنگام ظهور تاکنون [بعد از قرآن کریم ] همواره بـه عنـوان یکـی از منـابع مهم و کلیدی ادبای عرب و ایران به شمار میرود. در این میان الگوپذیری شاعران کلاسیک سرای ایرانی از سخنان و مفاهیم ارزشمند امیر مومنان (ع )، برجسته تر است ، به گونه ای کـه انـواع بینامتنیـت نهـج البلاغـه در بسیاری از سروده های کلاسیک فارسی، به وضوح قابل رویت میباشد. هدف پژوهش حاضر شناخت ، معرفی و بیان میزان بینامتنیت کلام امام (ع ) در الفاظ و مضامین اشعار کلاسیک فارسی اسـت ؛ ایـن تحقـق بـه روش توصیفی - تحلیلی و با استقراء الفاظ و مضامین گهربار نهج البلاغه در اشعار برجسته ترین شاعران ادب فارسی صورت پذیرفته است . با تحلیل و بررسی روند بینامتنیت در اشعار موردنظر (متن حاضر) و نهـج البلاغـه (مـتن غایب ) درمی یابیم که گونه های بینامتنیت به صورت واژگانی و مضمونی و گزارشی و روابط بینامتنی میان متن حاضر و غایب به صورت نفی جزیی ، نفی متوازی ، نفی کلی، تجلی یافته است . شایان ذکر است که بینامتنیت مضمونی از میان انواع بینامتنی و نفی متوازی از میان روابط بینامتنی، در شیوه ی نگارش اشعار بررسی شده ، از انواع دیگر، از بسامد بیشتری برخوردار است .
خلاصه ماشینی:
"حافظ : مجــو درســتی عهــد از جهــان سســت نهــاد کــه ایــن عجــوز عــروس هــزار دامــاد اســت خــوش عروســت جهــان از ره صــورت لــیکن هر که پیوست بـدو، عمـر خـویش کـاوین داد (حافظ ، ١٣٦٨: ١٠٥) سعدی: منــه بــر جهــان دل کــه بیگانــه ایســت چــو مطــرب کــه هــر روز در خانــه ای ســت نـــه لایـــق بـــود عـــیش بـــا دلبـــری کــــه هــــر بامــــدادش بــــود شــــوهری (سعدی، ١٣٦٣: ٢٧٠) متن حاضر: اما ناصر خسرو قبادیانی ١ به صورت مستقیم کلام امـام را در میـان سـخن خـویش اسـتفاده نمیکند، بلکه مضمون و ماده ی سخن خویش را از آن الهام میگیرد، یعنی از طریق بینـامتنی الهـامی یـا مضمونی، با متن غایب ارتباط برقرار میکند، شاعر با کلمات «شـوی کـش ، هـر روزی، غـدر و مکـاری» کلام امام را بازآفرینی میکند، مثلا کلمه ی «شویکش » را از «تنکح فی کل یوم بعلا» بازآفرینی کـرده است ، پس رابطه ی میان دو متن از نوع نفی کلی است که به خوانشی آگاهانه نیاز دارد تـا ایـن کـه بتـوان متن غایب را درک کرد.
متن حاضر: صــبر و ظفــر هــر دو دوســتان قــدیم انــد بــــر اثــــر صــــبر نوبــــت ظفــــر آیــــد (به نقل از: جعفری، ١٣٨٤: ١٣) حافظ با تأثیرپذیری واژگانی از کلام امام ، واژگان «صبر و ظفر» را از «الصبور و الظفر» اخـذ کـرده و با تغییر جزئی آن ها را به فارسی انتقال داده است و این کلمات را در همان معنی و مضـمون سـخن امـام به کار گرفت ، ازاین رو رابطه ی بینامتنی میان دو متن از نوع نفی متـوازی یـا امتصـاص اسـت ، زیـرا بـا وام گیری دو واژه بالا، متن غایب به صورتی در متن حاضر به کار رفته است کـه جـوهره ی آن تغییـر نکـرده است ."