چکیده:
با سقوط امپراتوری هخامنشی توسط اسکندر مقدونی دنیای غرب بر دنیای شرق چیره شد. اسکندر قبل از آنکه رویای یک امپراتوری هلنیستی در سراسر جهان را به واقعیت برساند از دنیا رفت و میراث او بین سرداران وی تقسیم شد. آسیای غربی و ایران سهم سردار او سلوکس شد که در سال 312ق. م. حکومت سلوکی را ایجاد کرد و نزدیک به نیم قرن دوام داشت؛ اما کشمکش های سلوکیان با نیروهای قدرتمند در غرب از جمله بطالسه، زمینهی شورش اقوام شرقی بویژه پارتیان در قلمرو سلوکی را به وجود آورد. ریشه های جنبش قوم پارت علیه سلوکیان در این نوشتار به سه دسته تقسیم شده اند: 1- عوامل سیاسی از جمله جنبش استقلال طلبانه اقوام شرق در برابر یونانیان، کشمکش های سلوکیان در غرب و پیامدهای آن در شرق و حرکت استقلال طلبانه حکومت یونانی باکتریا. 2- عوامل اجتماعی، فرهنگی که به سیاست های شهرسازی اسکندر و سلوکیان و تأثیر آن در ساختار جامعه ایران و سیاست «برادری ملت ها» توسط اسکندر می پردازد 3- سیاست های اقتصادی اسکندر و سلوکیان که اعتراض دهقانان و بازرگانان را به دنبال داشت.
خلاصه ماشینی:
"وی شهر آنتی گونیا را در کنار رود ارون تس در سوریه بنا کرد (زرین کوب ، ۱۳۷۱: ۲۵۱)، ایـن شـهرها الگوی شهرسازی را به دست بومیان می داد تا ساختمان هایی به سبک یونانیان بنا نمایند، از این رو در تاریخ به موازات اسکندریه هایی که به دست اسکندر ساخته شده بود، در سراسر امپراتوری به شهرهایی به نام سلوکیه (Seleukia)، لائودیسه (Laodice)، انطاکیه (Antiochia) بر خـورد مـی شـود (هانری ماسه و دیگـران ، بـی تـا: ۱۲۳) سـلوکیان بـرای پیشـبرد اهـداف و تثبیـت حاکمیـت خـود در سرزمین هایی که با آنها بیگانه بودند.
برای مدت کوتاهی و آن هم تا زمانی که اسکندر در قید حیات بود دوام داشـت ، صـحت ادعای ما این است که بعد از مرگ اسکندر، ملت ایرانی و مقدونی بـه جـای اینکـه «ملـت یگانـه ای » شوند، بیشتر به ملت بیگانه ای تبدیل شدند و اکثر زن هایی که شوهران بیگانه داشتند بدون سرپرسـت باقی ماندند و در حالت بلاتکلیفی به سر بردند (٢١٦ :١٩٦٦,Snyder ) از بـین بـردن تضـادهای موجود بین یونانی ها و غیر یونانی ها کمال مطلوب و هدف نهایی اسکندر بود؛ اما برطرف کـردن ایـن موانع او را با قومی که طبیعتا" قیادت و هدایت را در امپراتوری جدید حق مسلم خود مـی دانسـت وارد مناقشات و مباحثات مختلفی کرد (گوتشمید، ۱۳۷۴: ۲۰۲)."