چکیده:
قرآن یکی از معیارهای نقد حدیث شناخته میشود. در نقد قرآنمحور، مدلول قرآن اصل
است و مدلول حدیث فرع. مدلول حدیث با مدلول قرآن ارزیابی میشود. اگر انطباق داشت
آن حدیث پذیرفتنی است و اگر انطباق نداشت پذیرفتنی نیست. در لسان روایات عرض، دو
گونه ارتباط یاد شده، غالبا با عنوان موافقت و عدم موافقت و مخالفت آمده است.
دلیل و ضرورت بایستگی نقد «کتاب محور» حدیث، روایات موسوم به عرض و تفاوتهای ماهوی
قرآن و حدیث است. به دیگر عبارت دلایل نقد کتابمحور حدیث بعضا تعبدی و بعضا
اجتهادی است. این دو دسته دلیل را میتوان تحت عنوان دلیل نقلی و غیر نقلی یاد کرد.
موضوع این نوشتار دلیل غیر نقلی نقد «کتاب محور» است که در آن تلاش شده، وجوه مختلف
این دلیل کاوش و نقادی گردد.
خلاصه ماشینی:
"(همان) این شرایط دشوار با اذعان به استحباب نقل به الفاظ حدیث و کراهت نقل به معنا و نیز توجه به برخی دلایل روایی نقل به معنی، مانند روایت نهی شدید از تعمد در دروغگویی و جعل حدیث (ابوریه، همان؛ قاسمی، 1399ق: 1، 221) نشان میدهد که در نقل به معنی خطر احتمال تحریف، قوی است.
(شافعی، الرساله، همان؛ مفید، 1414ق: همان؛ علمالهدی، همان؛ ابن حزم، همان؛ جصاص، 1405ق: 1، 163 و 170؛ طوسی، 1417ق: همان؛ شیرازی، 1406ق: همان، سرخسی، 1414ق: 2، 67؛ غزالی، 1417ق: 99 ـ 101) ناهمترازی قرآن و سنت و تقدم سنت عبارت معروف «السنه قاضیه علی الکتاب و لیس الکتاب بقاض علی السنه» که از سده دوم مطرح شده، به حسب ظاهر میتواند گویای دیدگاه یاد شده باشد و اتفاقا چنین نیز تلقی شده است.
(استرآبادی، بیتا: 40؛ غراوی، 1413ق: 58) استرآبادی که به صحت روایات کتب اربعه اعتقاد داشت، (بیتا: 181) تأکید میکرد که قرآن در بیشتر موارد با ابهام همراه است و نمیتوان احکام نظری را از ظاهر آن استنباط کرد، باید در این ارتباط به احادیث ائمه (ع) بازگشت نمود، (همان، 47) این اندیشه با عنوان عدم حجیت ظواهر قرآن به اخباریان (بحرانی، 1363ش: 1، 27؛ انصاری، 1419ق: 1، 137 ـ 154؛ قمی، بیتا: 393؛ آخوند، بیتا: 2، 59) نسبت داده شده است؛ اگرچه در گستره این اندیشه به کل قرآن یا بعضی از آیات آن (بحرانی، 1363: 1، 27؛ غراوی، 1413ق: 82) و نیز مراد اخباریان از عبارت یاد شده (حکیم، 1383ق: 57؛ معرفت، 1418ق: 1، 94؛ علوم حدیث، ش 15، 39) اختلاف وجود دارد."