چکیده:
احادیث معصومین(ع) همانند قرآن، محکم و متشابه دارند. برخی از احادیث اعتقادی، مفادی شبههانگیز و ظاهری غیرقابلقبول دارند که شارحان حدیث، به شرح ظواهر غیرقابلقبول و تأویل برای رفع اشکال آنها پرداختهاند. این رویکرد، گاهی با استفاده صریح از اصطلاح تشابه و زمانی بدون اشاره به این اصطلاح بوده است. در این مقاله در پی بیان چگونگی عملکرد دو شارح الکافی یعنی علامه مجلسی و مولی صالح مازندرانی در تعریف و واکاوی متشابهات حدیثی در روایات اعتقادی الکافی هستیم. این نوشتار ضمن نشان دادن باور آن دو به اهمیت این مقوله در حدیث بسان اهمیت آن در قرآن، به مبانی نظری آن دو در این مسئله پرداخته و نشان میدهد که توجه جدی و وافی به این مقوله داشته و در جهت حل تشابه و رفع تعارض ظاهری اینگونه اخبار حرکت کردهاند. درنهایت، نقدهایی بر تعریفشان از تشابه در حدیث و مصداقهایی که برای حدیث متشابه آوردهاند، وارد شده است.
خلاصه ماشینی:
دسته ای از احادیث ، مطالبی ساده و قابل فهم برای عموم مردم یا معارفی صریح و بی شبهه بیان کردهاند اما تعدادی دیگر، به مفاهیم بلند و پیچیده غیبی و اعتقادی پرداخته اند که فهم آنها نیازمند دقت و ظرافت ویژهای بوده و عدم توجه به این مهم ، ممکن است باعث برداشت های نادرست شود؛ بنابراین به نظر می رسد احادیث نیز همانند قرآن، حاوی متشابهات و راز و رمزهایی باشند.
پرسش اصلی تحقیق این است که با توجه به مباحث موازی در علوم قرآنی ، دو شارح کافی یعنی علامه مجلسی و مولی صالح مازندرانی ، مقوله محکم و متشابه در احادیث اعتقادی را اولا با چه کمیت و کیفیتی مطرح کردهاند؟ ثانیا تعریف حدیث متشابه از دید این دو شارح چیست و آیا تفاوتی با تعریف آنها از آیه متشابه دارد؟ ثالثا رابطه اصطلاح تشابه با سایر اصطلاحات درایه الحدیث ، همچون منسوخ، مجمل ، معضل و مشکل چیست ؟ رابعا وزن بحث از متشابهات حدیثی نسبت به وزن بحث از متشابهات قرآنی در این دو شرح، چه نسبتی با هم دارد؟ خامسا نظر شارحان درباره امکان فهم متشابهات حدیثی چیست و آیا قائل به توقف در این زمینه هستند؟ سادسا آیا در همه موارد صراحتا و با اصطلاح متشابه و امثال آن، ازاین گونه روایات یادکردهاند یا گاهی بدون استفاده از این اصطلاحات، عملا آنها را متشابه به حساب آوردهاند؟ قرآن، راسخان در علم را آگاه از تأویل صحیح متشابهات خود می داند.