چکیده:
مطالعة مفهوم گرایش کارآفرینانه و تدوین یک راهبرد (استراتژی) مناسب، اهمیت زیادی برای بهبود عملکرد شرکتها دارد، زیرا شرکتها با ارائة محصولات جدید، منحصربهفرد و مطابق با نیازهای مشتریان، سهم بیشتری از بازار محصول را دراختیار میگیرند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبردهای رقابتی بر بازارگرایی در راستای بهبود عملکرد شرکت و ایجاد مزیت رقابتی پایدار در شرکتهای قطعهساز خودرو است. این پژوهش کاربردی و از نظر روش، توصیفی- همبستگی است. در این راستا، برای گردآوری اطلاعات و آزمون فرضیهها، از پرسشنامة محققساختهای حاوی 67 پرسش در 17 بعد استفاده شد. براساس جدول کرجسی- مورگان، با روش نمونهگیری تصادفی ساده، از بین 250 نفر کارکنان شرکتهای تولیدی قطعات خودرو در استان اصفهان، 150 نفر بهعنوان جامعة آماری پژوهش انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها، از مدل معادلههای ساختاری در نرمافزار Smart PLS استفاده شد. نتایج نشان میدهد تأثیر مستقیم گرایش کارآفرینانه بر بازارگرایی، معنادار نیست. همچنین، استقلال و پیشگامی از ابعاد گرایش کارآفرینانه، راهبرد رهبری هزینه، بازارگرایی پاسخگو، عملکرد مالی و منابع کمیاب، بیشترین وزن را در تشکیل متغیرهای اصلی پژوهش برای قطعهسازان دارند؛ بنابراین، شرکتهای قطعهسازی، با افزایش روحیة کارآفرینی در سازمان و اتخاذ راهبردهای مناسب همراستا با نیازهای مشتریان میتوانند به بقا و رشد خود در عرصة رقابتی کمک کنند.
The study of entrepreneurial orientation concept and codifying a proper strategy to improve the performance of companies has a great importance as the companies have allocated more product market share to themselves by representing new and unique products according to customers’ requirements. The purpose of this study is to examine the impact of entrepreneurial orientation and competitive strategies on market orientation in order to improve the performance of the company and making stable competitive advantage in auto parts manufacturing companies which is applicable in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of research method. Accordingly، in order to collect necessary information to test the hypothesis، a researcher-designed questionnaire containing 67 questions in 17 dimensions has been utilized according to Krejcie-Morgan’s table with a simple random sampling method in which 150 personnel of auto parts manufacturing companies among 250 people in Isfahan province were selected as the statistical population of the study. The structural equations model in Smart PLS software package was used to analyze the data and test the hypothesis. The results show that the direct effect of entrepreneurial orientation on market orientation is not significant. The independence and initiative of entrepreneurial orientation dimensions، cost leadership strategy، responsive market orientation، financial performance and scarce resources have also had the most weight in making main variables of the research for parts manufacturers. So، parts manufacturing companies can help their survival and growth in the competitive area by increasing the entrepreneurial
morale in organization level and choosing proper strategies in line with the customers’ needs.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبردهای رقابتی بر بازارگرایی در راستای بهبود عملکرد شرکت و ایجاد مزیت رقابتی پایدار در شرکت های قطعه ساز خودرو است .
همچنین ، استقلال و پیشگامی از ابعاد گرایش کارآفرینانه ، راهبرد رهبری هزینه ، بازارگرایی پاسخگو، عملکرد مالی و منابع کمیاب ، بیشترین وزن را در تشکیل متغیرهای اصلی پژوهش برای قطعه سازان دارند؛ بنابراین ، شرکت های قطعه سازی، با افزایش روحیۀ کارآفرینی در سازمان و اتخاذ راهبردهای مناسب همراستا با نیازهای مشتریان میتوانند به بقا و رشد خود در عرصۀ رقابتی کمک کنند.
براین اساس ، هدف اصلی این پژوهش تعیین تأثیر گرایش کارآفرینانه و راهبردهای رقابتی و بازارگرایی بر عملکرد شرکت های تولیدی قطعات خودرو در استان اصفهان برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است .
با توجه به مباحث مطرح شده ، فرضیۀ اول پژوهش به شکل زیر مطرح میشود: گرایش کارآفرینانه ، بر راهبردهای رقابتی در شرکت های تولیدی قطعات خودرو در سطح استان اصفهان ، تأثیری مثبت و معنادار دارد.
1. Narver با توجه به تفسیرهای ارائه شده ، فرضیۀ دوم پژوهش عبارت است از: گرایش کارآفرینانه ، بر بازارگرایی در شرکت های تولیدی قطعات خودرو در سطح استان اصفهان ، تأثیر مستقیم ، مثبت و معنادار دارد.
فرضیۀ پنجم پژوهش نیز این گونه بیان میشود: عملکرد شرک های تولیدی قطعات خودرو در سطح استان اصفهان ، بر مزیت رقابتی پایدار، تأثیری مثبت و معنادار دارد.