چکیده:
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دورة عراقی شکل گرفت. این دو رابطه¬ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تأکید بر صورتهای عینی و تجسمی، تکیه بر زیباییهای جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشناییزدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعارههای حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظههای زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... بهوضوح مشاهده میشود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
خلاصه ماشینی:
"بیدل به دلیل آنکه در بیان افکار و خیالات خود بی نهایت به مضمونسازی و باریکاندیشی توجه دارد، به تدریج در ورطة تعقید و ابهام در شعر فرومی رود؛ وگرنه در سبک او چندان به بدیع و بیان- به جز تشبیه و تمثیل که اساس سبک هندی بر آن است - توجه نمی شود و در آن از دیگر آرایه های ادبی ، جز به صورت طبیعی ، خبری نیست .
اما در مشرقزمین ، اوضاع به گونه ای دیگر است ؛ در ایران نظیر آنچه در غرب اتفاق افتاد، رخ می دهد (حسینی ، ١٣٦٨: ٨-٩) و شاعران دورة بازگشت خصوصیات مکتب هندی را نفی می کنند و به سبکهای قدیمی روی می آورند؛ اما در خارج از ایران نه فقط این روش نفی نمی شود، بلکه بر آن تأکید هم می شود.
مرگ از مضامینی است که ذهن بیدل را مانند هر انسان دیگری به خود مشغول می کند؛ زیرا مرگ، زندگی و جاودانگی از مهم ترین دغدغه های همة انسانهاست ؛ اما بیدل چنین می سراید: مــرگم نکــرد ایمــن از آشــوب زنــدگی جمع است رشته های امل در کفـن هنـوز (دیوان، ٢٠٩) اگرچه بیدل مانند دیگر انسانها به مرگ می اندیشد و از آن سخن می گوید، در اشعار او ترس چندانی از مرگ وجود ندارد و این مفهوم فقط در راه بیان اندیشة او به کار می رود."