چکیده:
ذات گرایان، که به وجود هستهی مشترک میان تجارب عرفانی پایبندند، به سه گروه عمده تقسیم میشوند: احساسگرایان،قایلان به تناظر تجربۀ حسی و عرفانی و طرفداران نظریۀ یافت اتحادی. در این میان، استیس و فورمن طرفدار اندیشه یافت اتحادیاند. مهمترین مبحثی که استیس در ضمن آن به ماهیت تجربة عرفانی پرداخته است. مسئله هستۀ مشترک است که در آن به رصد ویژگیهای مشترک تجارب عرفانی در سراسر جهان میپردازد. رویکرد روانشناختی و پدیدارشناختی استیس در بحث ویژگیهای مشترک تجربة عرفانی– که ماهیت شناخت عرفانی نیز در ضمن آن مطرح شده- با دیدگاه معرفتشناختی در این زمینه، ارتباطی از سنخ ربط مبنا و بنا دارد. رابرت فورمن نیز فیلسوفی است که ویژگی بارز آن نقد مکتب ساختگرایی است. در دیدگاه فورمن، تجارب عرفانی از سنخ علوم التفاتی نیستند، بلکه از جهت ساختار معرفتی، ماهیتی اتصالی دارند، که فورمن آن را علم هویتی مینامد، که بر اساس آن، دوگانگی میان عالم و معلوم از میان برداشته میشود. فورمن برای تجارب عرفانی، دو نوع ابتدایی و پیشرفته- که، به ترتیب، رخداد آگاهی محض و حالات ثنوی عرفانی مینامد- قایل است. استیس و فورمن نقاط اشتراک بسیاری دارند و البته در برخی نقطهنظرات با یکدیگر متفاوتاند.
خلاصه ماشینی:
"حتی اگر – آنگونه که استیس بیان داشته است- انتظام یکی از ملاکهای عینیت تجربه و شناخت باشد، این ملاک بیشتر در جهت منفی عمل میکند؛ باید اینگونه گفت که هر ادراک مشترکی معتبر است مگر آنکه فاقد نظم و انتظام باشد و چون معرفت و تجربة عرفانی مشترک است و فاقد انتظام نیست، معتبر است، زیرا سالبه اعم از سالبه به انتفاء موضوع و سالبه به انتفاء محمول است و نبود بینظمی مواردی نیز که موضوع بینظمی، یعنی اجزاء، وجود ندارد را شامل میشود.
وی وحدت و کثرت موجود در تجارب آفاقی را – بدین صورت که شخص همزمان با سایر فعالیتهای عادی زندگی (کثرت) مستمرا خود را بهطور بازتابی درک میکند (وحدت)- به وسیلة علم هوهویتی توضیح میدهد، چرا که فورمن ماهیت چنین علمی را به دلیل اتحادی و اتصالی بودن و عدم تمایز میان عالم و معلوم غیرالتفاتی میداند و، از سوی دیگر، به دلیل علمآور بودنش، توجیهکنندهی علم حاصل در حالات ثنوی و تجارب آفاقی میشمارد: «در چنان تجاربی، آگاهی از طریق علم هوهویتی از خودش آگاه است و، در عین حال، افکار و زبان را بهطور التفاتی درک میکند» (همان: 199) فورمن در جای دیگر در توصیف حالات ثنوی عارف چنین میگوید: [عارف] به گونهای بلاواسطه یا شهودی اتصالی میان اشیاء جهان را احساس میکند، چنانکه خود او بخشی از آنها و آنها جزئی از او هستند.
کتابنامه - Forman, Robert (1993) "The Problem of Pure Consciousness", In: Mysticism and Philosophy, New York and London: Oxford University Press.
"Pure Consciounsness and Indian Buddhism" In: The Problem of Pure Consciousness, Mysticism and Philosophy, Robert Forman (ed), New York and London: Oxford University Press."