چکیده:
از نگاه منابع دینی، عقل جایگاهی ارزشی دارد. شئون ارزشی عقل هم شامل دریافت و نیل به حقایق امور و ادراکات شایسته و بایسته است، که شأن علمی و ادراکی یا به تعبیری عقل نظری خوانده میشود، و هم شامل بعث و تحریک عقل و نقش آن در امامت و ادارة امور نفوس و ابدان مادی و مثالی موجود در انسان و تدبیر ادراکات و تحریکات نفوس و ابدان و، درپی آن، اراده و صدور فعل ادراکی و تحریکی از نفوس و ابدان است، که شأن تحریکی و انگیزشی یا به تعبیری عقل عملی خوانده میشود. لازمة فعلیت شأن ارزشی عقل در انسان تعلق گوهر عقل به انسان و تعبیة آن در فطرت اوست. عقل فطری تا به وجود انسان تعلق نگیرد (مرتبة آدمیت و وجه تمایز آن با حیوان) و بر نفوس و ابدان موجود در فطرت او اشراف و سلطة فعلی نیابد قوا و جنودش به فعلیت نرسیده، تکمیل نمیگردد (مرتبة انسانیت با درجات آن). افعال و قوای ادراکی و تحریکی نفوس و ابدان تحت امامت و إمارت و سلطنت و اداره و تدبیر عقل از بند قوا و جنود جهل و افعال جاهلانة متعلق به نفوس و ابدان به سبب محدودیتهای ابدان مادی و مثالی و نفوس نباتی و حیوانی، و اقتضائات آنها، از جمله امارت و سلطنت هواها و خواستههای نفس اماره حیوانی، رهایی مییابند و به قوای عقل و افعال ادراکی و تحریکی عقلانی مبدل میشوند. افعال ادراکی و تحریکی قوا و جنود عقل نیز قلب حیوانی را تحت تأثیر قرار داده، ادراکات و تحریکات حیوانی و امیال نازل را به ادراکات و تحریکات انسانی و امیال عالی و گرایشها و رانشهای متعالی تبدیل میسازند و قلب حیوانی را به قلب انسانی تغییر میدهند؛ همانگونه که در صورت سلطة نفس بر عقل، قوا و افعال عقلانی و انسانی به قوا و افعال جهلانی و حیوانی و شیطانی تبدیل میشوند و عقل در سایة آن، تغییر ماهیت داده، به دها و نکرا تبدیل میگردد.
خلاصه ماشینی:
"وجه اشتراک آرای این دسته از فیلسوفان ـ بهجز رأی خواجه که معتقد بود عقل عملی بر حسب رأی جزئی عمل میکند و بهجز رأی علامه حلی که اطلاق عقل عملی را بر فعل ممکن شمرد ـ اصل شأن ادراکی عقل نظری و عقل عملی (قطع نظر از کلیت یا جزئیت آنها) است، اما نقطة افتراق این آرا یکی در این است که برخی عقل نظری را به مدرکات نظری و عقل عملی را به مدرکات عملی انسان اختصاص دادهاند در حالی که برخی دیگر، مانند علامه طباطبایی، سنخ ادراکات عقل عملی را به عمل انسان اختصاص ندادهاند، بلکه آن را به گونهای تفسیر نمودهاند که در موجودات دیگر، حتی در خداوند نیز بسط مییابد، بلکه حتی مدرکات عقل عملی مربوط به صرف اعمال هم نیست و شامل اشیاء و ذوات، اوصاف و افعال اختیاری و غیراختیاری انسان و غیرانسان و اوصاف و افعال الهی به جهات مختلف میگردد.
با وجود اختلاف زبان روایات در شئون و کارکردهای معنوی عقل انسانی، از مجموع کاربردهای عقل انسانی در آیات و روایات این حقیقت واحد قابل استفاده است که عقل گوهری مقدس فطری متعلق به نفس انسانی است که شأن معنوی آن در حرکت به سمت معنویت در منابع درون دینی در دو جنبة عمده واقع میشود: یکی جنبه مدرکیت، یعنی توان نظری و ادراکی آن همراه با مجموعة اصول و قواعد ضروری و فطری و مجموعة مدرکات نظری و عملی اکتسابی، و دیگری جنبة محرکیت عقل، یعنی توان عملی و تحریکی عقل در امامت و امارت و سلطنت بر قوای نفوس و ابدان و تدبیر امور و اداره و ارادة افعال و اعمال نفسانی و بدنی در قالب ساختار فطرت الهی و تمایلات و تدافعات و گرایشها و رانشهای فطری محرک."