چکیده:
در میان ادلۀ اثبات وجود خدا در فلسفۀ اسلامی، برهانهای غیرمشهوری هم هستند که در عین صحت و اتقان کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفتهاند. یکی از این برهانها برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان، با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. صدرالمتالیهن (ره) در برخی از آثار خود بهصراحت این برهان را یکی از براهین مستقل اثبات واجبالوجود دانسته است. ملاصدرا و برخی از پیروانش چهار تقریر از این برهان ارائه کردهاند: با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کردهاند؛ ملاصدرا با بهرهگیری از اشارات پیشینیان و همچنین مبانی فلسفی خود در مسئلۀ نفس، حرکت جوهری، نحوۀ ارتباط حادث با محدث و... چنین برهانی را بیان کرده است. او همچنین در این برهان، راه و رونده را متحد میداند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگیهای این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادلۀ اثبات واجبالوجود ـ به جز برهان صدیقین ـ میداند. او معتقد است: در عین اینکه معرفت حضوری نفس شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیلۀ صعود به معرفت خداوند است.
خلاصه ماشینی:
"(فیاضی، 1389: 271-272) اما به نظر میرسد با چشمپوشی از این نقد و با بررسی پاسخهای احتمالی آن میتوان گفت که اگر ادعای ملاصدرا در مورد حرکت نفس در مرتبۀ مادی آن پذیرفته شود، این ادعا برای پذیرفتن تقریر اول از برهان نفس بر اثبات خدا کافی است و میتوان از طریق خروج نفس از قوه به فعل نسبت به معقولات بر وجود خداوند تبارک و تعالی استدلال کرد، هر چند در این صورت توان اثباتی برهان به حیات مادی نفس محدود شده است.
(صدرالدین شیرازی، 1354: 18/21؛ همو، 1981: 6/45ـ46؛ سبزواری، 1383: 71؛ همو، 1379: 3/509؛ نراقی، 1381: 137؛ طباطبایی، همان: 1058ـ1060؛ حسنزاده آملی، ب 1385: 373) تبیین مقدمۀ اول: تجرد نفس مقدمۀ اول این تقریر در جای خود با ادلۀ قطعی و استفاده از حد وسطهایی چون بساطت «من درککننده» و عدم انقسام آن، حتی به تبع بدن، به اثبات رسیده است.
(صدرالدین شیرازی، 1363: 248) تقریر سوم: علت غایی خروج نفس از قوه به فعل هر چند این تقریر را صدرالمتالهین مستقلا مورد بحث قرار نداده است، پیروان حکمت متعالیه به این تقریر پرداختهاند ]این تقریر برهان شبیه به تقریر اول است اما در برخی مقدمات با آن متفاوت شده است[: 1.
هر چند ممکن است با توجه به اتحاد عالم و معلوم بتوان عینیت بین راه و رونده را در همۀ براهین استدلال کرد، باز هم این تفاوت وجود دارد که در این برهان علاوه بر اینکه عالم با معلوم بالذات متحد است با معلوم بالعرض نیز پیوند حضوری دارد، در حالی که معلوم بالعرض در سایر طرق خارج از محدودۀ نفس عالم خواهد بود."