چکیده:
اشعاری که در زمینۀ کار و شغل در فرهنگ شفاهی کهگیلویه و بویراحمد سروده شده است، بخش وسیعی از ادبیات این مرز و بوم را تشکیل میدهد. مردان و زنان این استان برای انجام هر کاری شعری همنوا با کنندۀ کار دارند که مضمون و موسیقی متناسب با آن را دارد و انگیزۀ خوبی برای انجام کارهاست. این اشعار مجموعهای از تفکرات، انگیزهها و حالات روانی هنگام کار است که غنای ادبی آن نشان از قدمت ادبی مردم این استان دارد. در جامعۀ عشایری و روستایی کهگیلویه کارهایی ازقبیل برنجکوبی، بلوطکوبی، شیردوشی، دوغزنی، نشاکاری برنج و بهچرا بردن برهها، با خواندن اشعاری همراه بوده که متناسب با وضعیت و شرایط آن کار برای تسریع، سرگرمی و فرار از خستگی خوانده میشد. در این پژوهش تلاش شده است به بررسی و واکاوی این اشعار پرداخته شود.
Poetry in the field of labor and employment in the local culture Boyer Ahmad، written ، a large part of The literature of this land forms .Men and women Kohkiluyeh And Boyerahmad The symphonic poem of what to do with the work that has theme music was good causes ، respectively. This book of poems، thoughts، motives and mental states while working ،Was asked to show the rich cultural and literary history of the people of this province.
Village Nomadic society of such things: Rice tattoo ، tattoo oak ، milking ، buttermilk، beating Transplanting rice with Poetry reading at the appropriate conditions to accelerate its work ، entertainment and escape the boredom Fatigue Was read to us in this study and the analysis of the lyrics .The lyrics of the oral form of the old times through the adults are transferred to the next generation.
خلاصه ماشینی:
"با مراجعه به ریش سفیدان ایل و نویسندگان و مطلعان محلی ، شعرهای دست وپا شکسته ای جمع گردید، اما در 35 کتاب های اثر یعقوب غفاری و تألیف نورمحمد مجیدی کرایی ، اشعار زیبا و در خور تحسینی جمع آوری شده اند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود: - تا بریم ، های بو؛ سر که دنا٣، های بو؛ سر چشمه میشی 4 یا و بو، های بو؛ دل دوسی مون، های بو؛ یا قوم و خویشی Tā bereim hāy bu, sare koh dena hāy bu, sare Češma miši yā vabu hāy bu, dele dusimun hāy bu, yā qoumo ishi / / / / / / / / / / برگردان : بیا تا برویم بالای کوه در کنار چشمة میشی یا به بهانة دوستی مان ، یا به بهانة خویش و قومی مان .
٢. بنگشتک : «گنجشکک : به حالت تمسخر به کسی گفته می شود که برای مثال حرفی گنده تر از هیکلش یا دهانش می زند» (طاهری بویراحمدی ، ١٣٨٣: ٣٧)، اما چون زن ایلی خود را هم نوا و همراه گنجشک سحرخیز می داند و با او در سحرگاهان هم صدا می شود، «بنگشتک » معنی تحبیب می دهد: «هی دو هی دو، بنگشتکم سر چو» از آنجا که در مناطق عشایری شغل بیشتر مردم دامداری است و پرورش دام نقش تعیین کننده ای در معیشت آنان دارد، لذا برای اینکه بهترین و فربه ترین گوسفندان را داشته باشند از ذوق و استعداد خودشان برای رسیدن به هدف استفاده می کنند."