چکیده:
داستانهای عامه از بطن توده برآمدهاند، به همین سبب آینة تمامنمای عادات، آداب و خلقیات مردم عامهاند و با بررسی آنها میتوان فرهنگ زیستی مردمان را بینقاب و صورتک دید. یکی از روشهای خوانش متون و ازجمله متون عامه، کشف تقابلهای پنهان در متن است؛ زیرا با استخراج این تقابلها میتوان به لایههای مستتر در پس ظاهر متن دست یافت. این تقابلهای درونمتنی، به اعتقاد ژاک دریدا، سلسلهمراتبی و پلهکانی هستند؛ یعنی همواره یک جزء برتر از جزء دیگر پنداشته میشود و این برتری نه «بدیهی و طبیعی»، بلکه کاملا «فرهنگی» است؛ بنابراین با یافتن تقابلهای درون هر متن و با تشخیص اینکه کدام جزء، ممتاز شمرده میشود، میتوان به نکات مهمی دربارة اندیشهای که متن از آن حمایت میکند، دستیافت. در این مقاله دو داستان مشهور عامه، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته»، بر اساس مشهورترین و مفصلترین روایتشان از نظر تقابلهای درونمتنی بررسی شدهاند. این بررسی نشان میدهد که داستانهای عامه بهعنوان متونی که پایان باز ندارند، بیشتر در تقابلهای درونی خود صادقاند و با شناخت هر جزء تقابل، جایگاه و ویژگی جزء مقابل بهتر شناخته میشود. در این داستانها راوی با بسیجکردن همة اجزای داستان، نتیجة مورد نظر خود را در اختیار مخاطب مینهد و با تحریک باورهای فرهنگی و فکری او، این نتیجه را برای مخاطب «بدیهی» و «منطقی» میسازد.
Folk stories have come from the ventricle of populace، because they are comprehensive mirror of habits، manners and tempers of populace. Then we could barely observe living culture of people.
One of the ways for reading texts (among them folk texts) is the discovery of hidden reciprocities in the texts. Extracting reciprocities make the texts، hidden layers accessible. According to Drida، this oppositeness is in hierarchy and step – by- step form. In other words، one part is considered superior، and is not only “natural and apparent” but also totally “cultural”. Therefore، we could attain important points about supportive ideology of text through getting the inner reciprocities of any text and distinction of the superior part.
In this essay، the inner texts of two folk and famous stories (Shangool and Mangool and Bewildered Nightingale) are contrastively considered on the base of the most famous and detailed narrations. This consideration indicates that folk stories are truthful to the inner contrasts، and recognizing each part of the contrasts leads to better comprehension of the opposite part positions and traits (for example، woman’s position against that of man or mother against stepmother، etc.). In these stories، the narrator mobilizes all story parts to provide the addressee with his desired result، and stimulate cultural and cogitative beliefs to make it evident and logical
خلاصه ماشینی:
"دلیل به کارگیری این روش آن است که 6 داستان های عامة ایرانی ، متونی کلاسیک و به شدت ایدئولوژیک ٤ هستند و چنان که پیش تر گفته شد، همة اجزاء به شکلی ارگانیک ، پیام روایت را تأیید و تقویت می کنند؛ لذا به ندرت می توان شواهدی دال بر تصدیق وارونگی تقابل ها در متن یافت .
به همین سبب ، این مقاله در پی شالوده شکنی داستان های عامه نیست ؛ بلکه با بررسی تقابل های دوگانه در این متون تلاش می کند تا نشان دهد بر مبنای همین تقابل ها نیز می توان به خوانشی متفاوت از متن دست یافت ؛ هرچند این خوانش نیز تنها یکی از خوانش های متفاوت و متعدد متن باشد.
هرچند دربارة داستان های عامه نیز تا به حال کتاب ها، مقاله ها و پایان نامه هایی نوشته شده است ؛ اما هیچ یک به شکل مجزا به بررسی تقابل های موجود در این متون نپرداخته اند.
در این بافت ، بز به مثابة مادر نجیب خانواده که در پی تأمین معاش فرزندان متحمل رنج می شود و جمیع خصال مقدس و نیکوی مادرانه را دارد، در مقابل گرگ قرار می گیرد که به مثابة نمادی از خشونت ، هرزگی ، میل جنسی لجام گسیخته و در یک کلام «نانجیبی » (از این نظر که گرگ تنها زندگی می کند و در نظام خانوادگی جا ندارد) 11 است ؛٦ بنابراین ، گفتمان موجود در متن ، تقابل «زندگی خانوادگی » و «زندگی در تجرد» را به نمایش می گذارد."