چکیده:
مهدی محسنیان راد* تاریخ دریافت: 28/9/93 تاریخ پذیرش: 15/4/94 چکیدهمدلها در رشتههای گوناگون علوم توانستهاند نقشی میانجی میان تئوری و عمل را ایفا کرده و آموزش را آسانتر کنند. این نقش در دانش ارتباط آنچنان است که میتوان در کتاب مستقلی صرفا به مرور و مقایسه انواع مدلهای ارتباط پرداخت. مقاله حاضر معتقد است که اگر در ترسیم مدل ارتباط، نظمی منطقی و مبتنی بر رعایت درجات بزرگنمایی یک میکروسکوپ فرضی دنبال شود، احتمالا بتوان بیشتر عناصر ارتباط و تعامل میان آنها را نمایش داد. مقاله با پایبندی به چنین پیشنهادی، به جستجوی ربط میان نظریه دیرینه گروهی از اندیشمندان ارتباط در «وجود معنی در ذهن، نه در پیام» و دستاوردهای جدید پژوهشگران سیستم عصبی مغز پرداخته و این دیدگاه را مطرح میکند که معنی را باید در محل تازه کشف شدهای به نام «حافظه طولانی ماندنی» در هیپوکامپ مغز دنبال کرد و به این قضیه متکی بود که عملکرد آن وابسته به مولکولهای بزرگ پروتئینی است. سپس مقاله در کنار بیان مسئله «مشابهت معنی متجلی شده در ارتباطگیر با معنی مورد نظر ارتباط گر» که در ویرایشهای پیشین مدل «منبع معنی» بهصورت ( ) مطرح میشده، مسئله اصلی دیگری را عنوان میکند که بیانگر «مشابهت مفهوم صید شده ارتباط گیر با محتوای ارسالی ارتباط گر« ( ) است. آنگاه با توضیح درباره دو شرط فرعی «میزان ربط معنی مورد نظر ارتباطگر با محتوای تولیدی او«(ربط میان ( با C) و «میزان ربط مفهوم صید شده ارتباط گیر بامعنی متجلی شده او» (ربط میان با ) موضوع چهار مسئلهای بودن فرا گرد ارتباط را مطرح میکند. آنگاه در آخرین مرحله بازنگری مدل پیشین، در مروری بر اندیشه حکمای قرون گذشته ایران درباره ارتباط، عنصر جدیدی را مییابد که به آن «زمینه سوم» میگوید.
خلاصه ماشینی:
"ضـمن آنکـه در مدل از عنصر پنجمی به نام پارازیت نیز صحبت شده که بر کانال اثر منفـی مـی گـذارد (١٩٤٩ ,Weaver &Schannon ) برخی گویی پدیده را با ذره بـین وارسـی کـرده انـد، ١- پائیز سال ٢٠١٤ در سفر با قطار، چـاپ جدیـد کتـاب Communication Models کـه تـازه از کتابخانـه دانشگاه امانت گرفته بودم را می خواندم که پهلودستی من به خلاف رسم معمول در آمریکا که کنجکاوی نمـی کننـد – شاید برای باز کردن سر صحبت که اتفاقا موفق هم شد – پرسید مهندس چه رشته ای هسـتی؟ وقتـی بـا تعجـب گفتم مهندس نیستم ، معلوم شد تصور کرده مدل های گوناگون ارتباط نقشه های گوناگون مهندسی است .
destination مانند دیوید برلو که نشان داده چگونه دو منبـع در نقـش فرسـتنده و گیرنـده ، هرکـدام بامهارت ارتباطی، نگرش ، معرفت و فرهنگی که دارند در یک سیستم اجتمـاعی پیـامی را می فرستند که خود از کد، محتوا و نحوه ارائه تشکیل شده است و به وسیله حس های پنج گانه دریافت می شود (٣١-٣٠ :١٩٦٠ ,Berlo) عده ای گویی از یک میکروسـکوپ فرضی، اما با درجات درشت نمایی پایین استفاده کرده اند، مانند جرج گربنر که در مدل خود به ریشه های شکل گیری پیـام توجـه خاصـی نمـوده و نشـان داده کـه چگونـه از رویداد، ادراکی شکل می گیرد که با عوامل درون فردی در هم می آمیزد و پیام را شـکل مــی دهــد."