چکیده:
درباره حکومت قانون همه به اتفاق رسیدهاند:فردگرایان و حکیمان جامعهگرا در
ضرورت وجود قانون تردید ندارند و حتی خودکامگان نیز میکوشند که تجاوز به قانون را
با سرپوش«امنیت» و«ضرورت»توجیه کنند.با وجود این، اگر ستایش قانون از حد اعتدال
بگذرد و به افراط گراید، زیانبار است:تصنع و تظاهر را رواج میدهد، مرز دو نظام
قدرت و ارزش را درهم میریزد و سبب گسترش فنون لفظی و بیاعتنایی به کرامت و
نیازهای انسان میشود.یکی از آفات ستایش بیش از اندازه قانون، جواز ورود حکومت به
زندگی خصوصی مردم و محدود ساختن آزادی عقیده و بیان اندیشه است که از دیرباز از
نیازهای ابتدایی انسان بوده است. تلاش حکیمان در ترسیم مرز اخلاق و حقوق نیز با این
هدف است که حقوق را در قلمرو دولت گذارد و اخلاق را فراتر از قدرت سازد.
خلاصه ماشینی:
"گروهی به این نتیجه رسیدهاند که قانون منبع منحصر حقوق است و حکم تمام مسائل اجتماعی را میتوان در آن جستجو کرد:گذشته از قوانین مذهبی که چنین مبالغهای در آنها شایع است، در سدههای اخیر این زیادهروی در ستایش قانون مدنی فرانسه و آلمان دیده میشود:پس از تصویب قانون مدنی فرانسه(1814)، جاذبههای حکومت فردگرایی، قدرت نظامی ناپلئون، مهارت و دانش تهیهکنندگان قانون و پیشینه درخشان آن در حقوق رم سبب شد که بیشتر نویسندگان در حد ستایش از آن یاد کنند و حکم همه دعاوی و اختلافهای اجتماعی و اقتصادی را در آن جستجو کنند:(برای دیدن تاریخ این تحول، ر ک، ژنی، ج 1، ش 10 به بعد-و هوسون، ص 175 به بعد)از جمله، پرتالیس، اعلام کرد که قوانین مدنی خوب بزرگترین هدیهای که انسانها میتوانند به دیگران بدهند یا از آنها بگیرند.
اگر قانون معیار ارزش شود و به عنوان محصول اراده عمومی یا حفظ نظم و امنیت، به حکم ذات خود خوب و قابل احترام باشد و معیاری خارجی بر آن سایه نیفکند، این امر به منزله این است که گفته شود خوب و بد را نیز قانون معین میکند و اقتدار دولت همیشه مشروع است، یا به بیان دیگر، حقیقت تابع قدرت است؛در حالی که واقعیتهای خارجی با چنین نتیجهای سازگار نیست.
هر اندازه بر وصف اجتماعی انسان تکیه شود و نماد«قرارداد اجتماعی»وسیله انتقال حقوق و آزادیها به دولت تلقی گردد، باز هم این نکته قابل انکار نیست که در تحول دوران طبیعی به اجتماعی، هیچگاه انسان وجود و شخصیت خویش را فراموش نکرده است و همواره کوشیده تا مأمنی دور از چشم اغیار برای خود فراهم آورد و به تنهایی، یا همراه با همسر و فرزندان، زندگی خصوصی نیز داشته باشد."