چکیده:
توسعه فرهنگ رای و قیاس در سده اول ، به گونه ای مکمل و جبران کننده فقدان دست رسی به وحی شده بود و دست کم در موارد نبود موضوعی در کتاب و سنت ، مسائل از طریق رای و اجتهاد حل می شد. توسعه این روال در نظام فقهی و قضایی رایج موجب شد، افراد بسیاری آن را امری عادی تلقی کنند. این فرهنگ در میان برخی شیعیان عمدتا کوفی که تازه هدایت شده یا بیشتر با جریان عامه در تعامل بودند، تاثیراتی را آشکار کرده بود، و امام صادق ع تلاش کردند شیعیان را از لغرشگاه های این فرهنگ دور کنند. مقاله حاضر می کوشد به بررسی تاثر شیعیان کوفه از این فرهنگ در نیمه اول سده دوم بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در گزارش دیگری که از محمدبن حکیم نقل شده و در آن ابتلای برخی فقهای شیعه به قیاس مطرح شده ، امام ضمن نفی صریح قیاس از وی می پرسند: آیا شما نزد ابوحنیفه رفت و آمد دارید؟ (برقی ، ١٣٧١ق ، ١: ٢١٣) یعنی نگرانی امام این است که فرهنگ اهل رأی در اثر معاشرت به اصحاب خودشان منتقل شود و البته امام به او توصیه می کنند که در جایی که علمی از معصوم در اختیار ندارید، سکوت کنید.
از این گزارش برمی آید که نوعی قیاس در داخل مکتب اهل بیت ع برای برخی اصحاب شکل گرفته است که نشان از نفوذ فرهنگ قیاس در میان برخی از اهل علم می کند؛ فرهنگی که شیعیان نیز از آن در امان نبوده و گاهی گمان می کرده اند که در فضای روایات اهل بیت ع این کار مجاز می شود.
در مورد این تعبیر عمر، به نظر می رسد که مراد وی از معضل ، مشکلاتی باشد که وی و همراهانش درباره آن علمی نداشته اند و می توان احتمال داد که در این قضاوت ها نیز مطلب و نصی از کتاب و سنت در اختیار نبوده و به هر دلیل ، براساس رأی نیز کار پیش نمی رفته است و لذا به امام متوسل می شده اند و ایشان نیز باز بر مبنای علوم الهی و اختصاصی خودشان گره را باز می کرده اند."