چکیده:
این مقاله در صدد است ، ضمن گزارش و ارزیابی دقیق دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبائی درباره اراده الهی ، نظریه ای نزدیک تر به روایات ارائه کند. ملاصدرا، اراده الهی را از صفات ذات و مساوق با علم به نظام اصلح می داند. علامه طباطبائی به دلیل ضعف فلسفی نظریه صدرا و نیز به دلیل تعارض آن با روایاتی که اراده را حادث ، صفت فعل و غیر از علم و حب الهی می دانند، نظریه دیگری ارائه کرده و صفت اراده را از صفات فعل و از لوازم قدرت و اختیار الهی به شمار آورده است . بر اساس نظریه سوم ، که به گمان ما مستفاد از روایات است ، مشیت که برخاسته از حکمت الهی است ، واسطه علم و قدرت الهی با اراده اوست و اراده الهی موجب تقدیر و قضای الهی و بالتبع ، تحقق خارجی فعل است . این نظریه در جهات سلبی ، منطبق با نظریه علامه و در جهات اثباتی ، مغایر با آن است .
خلاصه ماشینی:
"وی معتقد است ، اراده و مشیت الهی نیز مانند علم او مراتبی دارد و بیان امام صادق ع درباره فرق علم الهی با مشیت و اراده او (کلینی ، ١٣٧٨، ١: ١٠٩) ـ که ذیل عنوان «تقدم علم خدا بر مشیت و اراده او» مطرح می شود ـ صرفا ناظر به مفهوم مشیت و علم است ، نه تحقق خارجی آن ها (صدرا، ١٣٦٦، ٣: ٢٢٤ـ٢٢٥).
چنان که از امام کاظم ع پرسیدند: فرق اراده مخلوقان و اراده خالق چیست ؟ حضرت فرمودند: «اراده در آفریدگان عبارت است از خطورات ذهنی و مقدماتی که برای رسیدن به مراد اظهار می دارد، اما اراده الهی همان پدید آوردن مراد است ، نه چیزی دیگر، زیرا صفاتی مانند درنگ ، قصد و تفکر که از صفات آفریدگان است ، درباره خداوند صدق نمی کند» (کلینی ، ١٣٧٨، ١: ١٠٩ـ١١٠).
١ محور اصلی در فرق اراده الهی با اراده مخلوقات ، کراهت نیست ، بلکه براساس روایات سه موضوع : «سنجیدن یا نسنجیدن جوانب امور»، «حرکت کردن یا نکردن برای تحقق خارجی مراد» و «تحقق خارجی مراد» است ؛ چنان که کلینی از امام کاظم ع روایت کرده : «إرادة الله الفعل لا غیر ذلک »؛ اراده خدا فعل اوست ، نه چیزی دیگر (کلینی ، ١٣٧٨، ١: ١٠٩)."