چکیده:
شیخ مفید، متکلمی عقل گراست که تلاش می کند گزاره های کلامی و فقهی را با استدلال عقلانی تبیین کرده و اندیشمندان را به سوی ایمان استدلالی دعوت کند. در نظر او، عقل نه تنها ابزاری در جهت فهم معارف دینی است ، بلکه در برخی موارد از نوعی استقلال برخوردار بوده و منبعی در جهت فهم دین و گزاره های دینی به حساب می آید. به نظر شیخ مفید، عقل قادر است به تنهایی و بدون وساطت خطاب شرعی ، احکامی را صادر کند که از اعتبار قطعی برخوردارند. این مقاله تلاش خواهد کرد ضمن تحلیل رویکرد خردگرایانه شیخ مفید، ارزش و جایگاه عقل در فهم معارف و گزاره های دینی را از منظر او تبیین کرده و نگرش وی در باب رابطه عقل و نقل را نشان دهد. روش این مقاله در مراجعه با آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ تبیینی است .
خلاصه ماشینی:
"شیخ در رساله الغیبه این پرسش را مطرح می کند: اگر در زمان غیبت ، برای شیعه مسئله و یا نزاعی پیش آید که در قرآن و حدیث دستور صریحی برای آن نیامده ، تکلیف چیست ؟ و در پاسخ می نویسد: آن کس که با موردی روبه رو شد و می خواهد حکم شرعی را درباره آن بداند، باید به علمای شیعه امامیه مراجعه کند تا آنان تحقیق کنند که بر اساس راهنمایی های ائمه پیشین چگونه باید فتوا دهند و اگر هیچ حکم وحی شده ای که قابل انطباق بر حالت پیش آمده باشد در آن یافت نشود، آن وقت معلوم می شود که عقل باید در این باره داوری کند (مفید، ١٤١٤ق (ج ): ٣ـ٤)؛ از این رو، بنا بر نظر ایشان در حل مسائل و مشکلات جدید، نخست باید به کارشناسان رجوع کرد تا آنان با قواعد و کلیاتی که از قرآن و حدیث در اختیار دارند، حکم آن واقعه را استنباط کنند و اگر چنین قاعده ای وجود نداشت ، آن گاه مسئله به عقل ارتباط پیدا می کند.
شیخ علاوه بر این که عقل را در مقام ابزاری برای فهم دین و گزاره های دینی به کار می گیرد، آن را منبع بالفعل دانسته و در طول منابع دیگر به حساب آورده و معتقد است ، در مواردی که از کتاب و سنت حکمی به دست نیاید و عقل در آن مورد حکم قطعی داشته باشد، آن حکم عقلی از حجیت و اعتبار برخوردار خواهد بود."