چکیده:
هرچند اعتقاد به غیب و آگاهی از آن ، مورد اتفاق ادیان الهی است و یکی از مسائل اساسی علمی و کلامی ادیان آسمانی به شمار می رود، اما گستره علم غیب به خاطر پیچیدگی ، مورد نزاع و گفت وگوی پیروان ادیان آسمانی است . بر اساس دیدگاه عهدین و قرآن ، خداوند به امورات گذشته و آینده ، عالم است و او همه چیز را پیش از خلقتش پیش بینی کرده است . هم چنین علم غیب انبیا و اولیا که واسطه فیض خداوندی اند، مورد نزاع است . گروهی بر این اعتقادند که آن ها با تعلیم الهی ، به برخی اسرار غیبی اطلاع می یابند. و برخی قلمرو علم غیب را از آن ها نفی کرده و اعتقاد به علم غیب برای غیر خداوند را موجب شرک و کفر می دانند. با بررسی دقیق ادیان الهی ، به این نتیجه می رسیم علاوه بر آگاهی خدا از غیب ، پیامبران و اولیای او نیز به غیب آگاهند.
خلاصه ماشینی:
در این باره ، پنج نظر و گرایش فکری وجود دارد: نظر اول : توقف در حدود علم غیب پیامبران و ائمه ع قائلان این قول ، برخی فقها و اصولیون چون شیخ انصاری (انصاری ، بی تا، ١: ٣٧٤) بر این باورند که پیامبران و ائمه ع به طور اجمال از اسرار غیب باخبرند و خداوند عالم هرچه مصلحت بداند و لازم باشد به آن ها تعلیم می کند، اما محدوده علم غیب آن ها چگونه و چه اندازه است ؟ برای ما روشن نیست ، چون عمده دلیلی که در این باره وجود دارد، روایاتی است که به دست ما رسیده است ، ولی این روایات ، مضامین گوناگونی دارند که بعضی دلالت می کنند بر این که معصومان ع ، ماکان و مایکون (آنچه بوده و آنچه خواهد بود) را می دانند و برخی دلالت می کنند بر این که آنان هرگاه بخواهند و یا به چیزی توجه کنند، از آن آگاه می شوند و عده ای از آن ها دلالتشان بر «لوح محو و اثبات » است و گروه دیگر از احادیث ، آگاهی آن ها را از غیب انکار کرده اند.