چکیده:
این مقاله در پی آن است که به موازات ورود به هزاره آینده به جستجوی جانشینی برای
مدیریت دولتی(1) بپردازد. تحلیلی از مبانی و اصول مدیریت دولتی اسلامی(2) نیز از طریق تبیین و
ترسیم ارزشهای متعالی(3) اسلام ارائه میدهد. این ارزشهای متعالی، مبنای فلسفی مدیریت
جایگزین را شکل میدهد و جهت عمل سازمانهای دولتی را تعیین میکند. این بررسی همچنین جنبه
عملی مدیریت دولتی اسلامی و نقش آن را در رشته مدیریت دولتی کنونی بررسی میکند و با
ارزیابی از پایایی و ماندگاری مدیریت دولتی اسلامی به عنوان مدلی برای آینده (در مدیریت
دولتی رو به تکامل) بویژه در کشورهای دارای فرهنگ اسلامی پایان میپذیرد.
خلاصه ماشینی:
"بنابر این مفهوم «ارزشهای تعارض» (28) در اسلام جایگاهی ندارد؛ برای مثال کارایی و نفع شخصی نسبت به مسئولیت اجتماعی و اخلاقی (29) در رتبه دوم اهمیت قرار دارد؛ به عبارت دیگر هر متصدی امور دولتی علاوه بر مسئولیت رهبری اداره، مسئولیت اجرای قوانین اسلامی در فعالیتهای روزانه اداره را نیز بر عهده دارد.
در نتیجه به فرماندار توصیه میکند که: به خدا و مردم در برابر خود و نزدیکانت و زیردستانی که نسبت به آنان نوعی علاقهداری به عدالت رفتار کن زیرا اگر شما چنین نکنید، آنگاه شما دچار ظلم به دیگران شدهای و وقتی شخصی به مخلوقات خدا ستم روا دارد، آنگاه به جای مردم، خداوند دشمن او میشود.
سوای ارزشهای متعالی اسلام «صلاحیت» متصدیان امور دولتی شدیدا مورد تأکید واقع میشود؛ به عبارت دیگر، فرایند انتخاب باید ایجاد اطمینان کند که بهترین فرد برای رهبری و هدایت امور جامعه مسلمان انتخاب خواهد شد.
بنابر این توجه و دنبال کردن منافع مادی فقط تا حدی مجاز است که توجه فرد را از خدمت به خدا منحرف نسازد؛ به عبارت دیگر، توجه به مادیات نیز بعد معنوی خاص خود دارد و باید به طریقی درست و منصفانه و متعادل استفاده شود.
آن حضرت معتقدند باید به منظور جلوگیری کارکنان از انحراف از کار خود و ارزشهای اسلامی، حقالزحمه منصفانهای به آنان پرداخت شود؛ برای مثال، آن حضرت در رهنمود خود به مالک اشتر (63) (فرماندار مصر) او را به موضوع حقالزحمه کارکنان چنین توصیه میفرمایند: معاش کافی به آنها بپرداز زیرا این امر به آنان قدرت و توان حفظ مناسب خود میدهد و مجبور نمیشوند چشم طمع به اموالی بدوزند که نزد آنها امانت است."