چکیده:
سابقه بحث از تعریف «علم دینی» را به اختصار میتوان در سه دیدگاه تاریخی
دستهبندی کرد (هر چند دیدگاههای دیگری نیز ممکن است موجود باشد). در یک دیدگاه
دین و گزارههای دینی با محک تجربه، آزمون و یا حداقل تأیید میشود. در دیدگاه دوم: علم
به عنوان مجموعه گزارههای توصیفی ناظر به واقع و دین به عنوان مجموعه گزارههای ناظر به
هدایت و سعادت انسان تعریف و آن دو از هم مستقل و منفک شمرده میشود لذا علم دینی
نیز وجه تسمیهای نمییابد و در دیدگاه سوم با ایجاد مجموعهای التقاطی از علم و دین و
چشمپوشی از تفاوتهای این دو نظام، موجودی ناهمگن ساخته میشود.
در این مقاله مؤلف با ارائه تصویری از علم و ویژگیهای علمشناسی مابعد اثباتگرا و
تصویری از دین و مفاهیم وابسته به ساختن مفهومی منسجم از علم دینی میپردازد تا وجه
تسمیه و معقول بودن «علم دینی» را توجیه کند و بر آن است تا اگر نظریههای علمی،
پیشفرضهای خود را از گزارههای دینی اخذ کنند دینی شمرده میشود؛ هر چند علمیبودن
آنها در نهایت با محک تجربه آشکار میشود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، اگر گزارههای دینی که ما آنها را چون پیشفرضهای فعالیت علمی در نظر گرفتهایم، به این نقطه برسد، ابطال تجربی نشده است؛ به عبارت دیگر، آنها اعتبار خود را به عنوان گزارههای دینی از دست نداده، بلکه تنها معلوم شده است که برای فرضیهپردازی علمی، حاصلخیز نیست.
اما در مورد دلایل نقلی مطرح شده در دفاع از دیدگاه دایرةالمعارفی چه میتوان گفت؟ آیاتی از قرآن که برای حمایت از این دیدگاه به آنها استناد میشود، به روشنی دلالت به مقصود مورد نظر ندارد؛ به عنوان مثال، آیه 59 سوره انعام که در بالا ذکر شد، به نظر نمیرسد برآورنده مقصود مذکور باشد، زیرا معلوم نیست که منظور از "کتاب مبین"، قرآنی باشد که در دست ماست، بویژه که "کتاب" در این آیه به صورت نکره آمده است.
وی با اشاره به محدود بودن تبیان به امور هدایتی میگوید: «این چیزی است که ذکر کردهاند و مبتنی بر معنای ظاهری تبیان یعنی بیان رایج کلامی است و آن اظهار مقاصد از طریق دلالت لفظی است و ما از دلالت الفاظ قرآن کریم، تنها به کلیات آنچه ذکر شد راه مییابیم، اما در روایات مطلبی هست که دلالت بر آن دارد که در قرآن، علم هر آنچه بود و هر آنچه هست و هر آنچه تا روز قیامت خواهد بود، وجود دارد، و اگر این روایات صحیح باشد، لازمه آن این است که مراد از تبیان، اعم از آن چیزی باشد که از طریق دلالت لفظی به دست میآید، پس شاید در آنجا اشاراتی غیر از طریق دلالت لفظی باشد که پرده از اسرار و رموزی برمیدارد که برای فهم متعارف، راهی به سوی آنها وجود ندارد."